۲_ ای کاش جناب اسلامی قبل از صدور چنین فرمانی با برخی از معتمدین و صادقین استان مشورتی می کردند تا از قبل این شور، تصمیمی دقیق اتخاذ می گشت. خیلی شفاف و البته بسیار صادقانه می بایست به برادر عزیزمان جناب اسلامی گفت که این فرمان تان به نوعی نظر کسانی را که بر بومی بودن مدیر ارشد تاکید داشتند را تقویت می کند چرا که اگر یک بومی در راس مدیریت استان قرار می گرفت به یقین چنین دستوری را صادر نمی کرد.
۳_ این دستور در نگاه اول شاید نوعی حرکت رو به جلو تلقی شود اما اگر به دقت در آن تامل شود دریافت خواهد شد که اتفاقا نه تنها حرکتی رو به جلو و در جهت وحدت آفرینی نمی تواند باشد بلکه این فرمان این ظرفیت را در خود دارد که آغازگر نوعی عقب گرد باشد. این حرکت سرآغاز مطالبات جغرافیایی را بستر سازی خواهد نمود. آیا جناب استاندار به مردم دیگر مناطق جغرافیایی استان این حق را نمیدهند که آنان هم بدلیل فاصله زیاد، توقع ایجاد دفتر مدیریت ارشد در منطقه خود را داشته باشند؟! آیا این انتظار نمیتواند یک انتظار منطقی تلقی شود؟! از سوی دیگر آیا تصور نمی شود اکنون با چنین فرمانی سقف مطالبات جغرافیایی از همه مناطق استان از جمله غرب برداشته شده و دامن زنندگان به اختلافات جغرافیایی استان دیگر حد یقفی برای خود قایل نخواهند بود؟!
۴_ به راستی جناب اسلامی تصور نمی کنند که این فرمان در مقیاس بزرگتر می تواند مشمول وظایف رئیس دولت نیز گردد؟! بر اساس نسخه اخیر استاندار محترم، رئیس جمهور نیز می بایست در بسیاری از نقاط کشور دفاتر خود را دایر کنند! از باب مثال عرض می شود مثلا مردم شرق ، غرب، جنوب و شمال می بایست این توقع را از رئیس جمهور خود می داشتند که او نیز به مثل نماینده عالی خود در مازندران دفاتری را در آن نقاط دایر کند! آیا به نظر برادرمان جناب مهندس اسلامی این نکته پذیرفتنی است؟!
۵_ براستی نمی توان با صدور چنین فرمانی اینطور استنباط شود که ممکن است پایههای مدیریتی در نقاط جغرافیایی مدنظر دچار سستی شوند؟! مگر غیر از این است که فرمانداری ها و بخشداری ها مدیریت ارشد را در استان را در شهرستانها و بخش های خود نمایندگی می کنند دیگر چه ضرورتی برای ایجاد نمایندگی دیگر است؟! آیا این موضوع نمی تواند یک موازی کاری آشکار و البته متاسفانه رسمی و دولتی! تلقی شود؟! براستی جناب استاندار این را منطقی می دانند که رئیس جمهور با وجود حضور نماینده عالی خود در استان ، دستور تامین ساختمان ریاست جمهوری جهت استقرار در استان را صادر کنند؟!
۶_ مشخص نمودن ساختمان برای مدیریت ارشد استان در نقطه ای غیر از مرکز استان فارغ از همه بحث هایی که در ابتدا آمد سه نکته قابل تامل در خود دارد. نخست اینکه ساختمان محل استقرار مدیریت ارشد قطعا الزاماتی از جمله تامینی و تشریفاتی و نیز انتظامی و رانندگی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد و نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت. حال جناب استاندار تصور نمیکنند که این نوع استقرار مستلزم صرف هزینههای ریالی و نیز حضور دایم افراد باشد؟! نکته بعد هم اینکه چرا برای استقرار خود از ساختمانهای نمایندگی خود در شهرستانها بهره گرفته نمی شود؟! مگر غیر از این است که رئیس دولت در ورود به استانها از ساختمان های در تملک و در اختیار استانداری ها بهره می برد پس چگونه است استاندار او در پی ساختمان جدید است؟! سومین نکته هم آنکه استاندار محترم مگر چقدر فرصت حضور در آن نقاط را دارند که ساختمانی مجزا برای خود در نقطه ای دیگر را در دستور کار خود قرار دادند؟! در همین شرایط فعلی ایشان چندان در دفتر خود در مرکز استان نیستند پس چگونه تدبیر! به استقرار در دفتری دیگر نموده و به آن امید! بسته اند؟!
۷_ و بالاخره پیشنهاد صادقانه و صمیمانه به برادر عزیزمان جناب آقای اسلامی و آن اینکه یکی از مصادیق عینی شجاعت مدیریتی این است که یک مدیر در عین حالی که شجاعت بر اتخاذ تصمیمی را دارد اگر ملاحظه کند آن تصمیم نمی تواند آن دغدغه درست را محقق کند در اینجا می بایست با همان صراحتی که تصمیم را اتخاذ نمود عدول از تصمیم خود را اعلام نماید که قطعا شجاعت اینگونه عینیت خواهد یافت. بدون شک ایشان با توجه به شناختی که نگارنده دورا دور از شخصیت مدیریتی ایشان دارد و او را به استقلال مدیریتی و نیز مصر به خدمت به مردم ولایی میشناسد تصمیم اخیر را هم با همین رویکرد اخذ نمود منتهی ای کاش در اتخاذ آن و نیز اعلام آن قدری تامل شوری میشد. بهرتقدیر مدیریت ارشد بجای حضور استقراری در نقاط مختلف، با تقویت نمایندگیهای خود می تواند همان دغدغه درست خدمت به مردم را تعقیب و ان شاالله محقق نماید. وقتی یک فرماندار به عنوان فرماندار ویژه و معاون استاندار معرفی شده باید به او تفویض اختیار کرد تا هم مردم فاصله طولانی با مرکز را برای پیگیری امور خود طی ننمایند و هم نیازی به استقرار مکانی مدیریت ارشد در آن نقاط نباشد. شاید جلوی این رویه گرفته نشود در فرداها برخی از مدیران کل هم دستوراتی را برای تامین ساختمانی جهت استقرار مکانی خود در آن نقاط به تبعیت از مدیریت ارشد صادر کنند که این موضوع بدون شک آغاز جداسازی قطعه ای از قطعات استان خواهد بود. بنابراین برگشت از دستور فوق بنظر منطقی میرسد.