پایگاه خبری تحلیلی رامسرنوین
  • گزیده اخبار :
  • شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳ , Saturday 5 October 2024
    Ramsarnovin.ir
    آرشیو سایت





  • کد مطلب : 15975
  • تعداد نظرات : ۰ نظر
  • تاریخ انتشار خبر : ۱۰ آبان, ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۱
  • شما اینجا هستید :آخرین اخبار
  •   

    طنزنامه بلاغ

    بلدی بندازی گردن دولت قبل؟

    ارشد ظریف فریاد زد: هرگز یک ارشد را تهدید نکن! سپس ادامه داد: مجلس، تازه، سرباز وظیفه اردکانیان و سرباز وظیفه غلامی را برای گذراندن دوران خدمتشان در پادگان ما؛ محکوم کرده است، بهتر است کاری کنیم دوران محکومیت خوبی داشته باشند.

    به گزارش رامسرنوین به نقل از بلاغ، ساعت ۸:۰۰ صبح/ دفتر فرمانده پادگان دولت

    فرمانده اسحاق پشت میز خود نشسته و مشغول ریختن طرح حملۀ نظامی به مفسدان اقتصادی است که با صدای در و ورود ارشد ظریف به خود می‌آید.

    ارشد ظریف پس از ادای احترام نظامی به فرمانده اسحاق گفت: فرمانده! دو سرباز جدید برای خدمت به پادگان فرستادند.

    فرمانده اسحاق دستور می‌دهد تا ارشد ظریف، سربازان تازه وارد را به آسایشگاه برده و به سایر سربازان پادگان دولت معرفی کند.

    ساعت ۸:۱۰ دقیقه صبح/ آسایشگاه پادگان

    سربازان روی تخت‌های خود، مشغول سیر و سلوک در تلگرام، اینستاگرام و توئیتر هستند که سرباز ظریف خطاب به آنان گفت: سربازان شجاع پادگان…

    سرباز وظیفه قاضی‌زاده حرف ارشد ظریف را قطع کرد و گفت: بی‌شعور! ادای فرمانده اسحاق را در می‌آوری، بروم گزارش کنم!!؟

    ارشد ظریف فریاد زد: هرگز یک ارشد را تهدید نکن! سپس ادامه داد: مجلس، تازه، سرباز وظیفه اردکانیان و سرباز وظیفه غلامی را برای گذراندن دوران خدمتشان در پادگان ما؛ محکوم کرده است، بهتر است کاری کنیم دوران محکومیت خوبی داشته باشند.

    سرباز وظیفه قاضی‌زاده نگاهی به سربازان تازه‌وارد کرده و می‌گوید: بلدید بگویید بی‌شعور!!؟؟

    سرباز وظیفه اردکانیان و سرباز وظیفه غلامی نگاهی به هم انداختند و گفتند: نه بلد نیستیم.

    سرباز وظیفه آخوندی به تازه‌واردان گفت: آیا بلدید بگویید یه جو عقل تو سرتون ندارین؟

    دو تازه وارد گفتند: نه بلد نیستیم.

    سرباز وظیفه عراقچی در حالی که چیزی شبیه نارنجک دستی را در دست داشت گفت: آیا بلدید طوری خودکار را با تمام قوا پرتاب کنید که با پرت شدن فاحش فاصله زیادی داشته باشد؟

    سربازان تازه وارد اردکانیان و غلامی با شرمساری گفتند: نه بلد نیستیم.

    سرباز وظیفه علوی در حالی که وانمود می‌کرد از همه چیز اطلاع دارد گفت: قیمت نان بربری، پنیر لیقوان، مرغ، تخم مرغ، برنج و گوشت رو بلدید آنلاین اعلام کنید؟

    سربازان تازه وارد به او پاسخی ندادند.

    سرباز وظیفه صالحی پرسید: درست کردن بتن مرغوب رو بلدید؟ اصلاً بلدید به تعهداتون پایبند باشید؟ بلدید قسم بخورید بگید بوووخووودا!؟

    سربازان تازه‌وارد به او هم مانند علوی پاسخی ندادند.

    سرباز وظیفه صالح شریعتی پیشانی دو تازه وارد را بوسید و با نگرانی گفت: بلدید نذارید سگ و گربه هنرمندان بمیرن؟ بلدید نذارید استاد مشایخی از ایران بره؟؟

    دو تازه‌وارد فقط با آستین جای بوسۀ او را پاک کرده و پاسخ ندادند.

    سرباز وظیفه آخوندی دوباره پرسید: بلدید بیمه کنید یا بلدید بوئینگ مرجوعی را از بقیه بوئینگ‌ها تشخیص داده و محض رضای خدا بخرید یا بلدید میکروفن رو از دست خبرنگارها بگیرید؟

    دو سرباز تازه‌وارد گفتند: نه ما بلد نیستیم.

    سرباز وظیفه نوبخت گفت: ببینم دست گرفتن ماله رو بلدید؟ بلدید برای نظام ذخیره‌سازی کنید؟

    باز هم پاسخ دو تازه وارد همان بود که نه!

    سرباز وظیفه نوبخت رو به همرزمانش گفت: عملیاتشون خیلی ضعیفه باید دوره آموزشی رو تکمیل کنن!

    سرباز وظیفه قاضی‌زاده گفت: شما دو تا فعلاً به مدت ۱۴ روز آش بخورید تا من بعداً رژیم دیگه تجویز کنم.

    ساعت ۹:۰۰

    در همین هنگام فرمانده اسحاق از پشت بلندگو اعلام کرد: سربازان شجاع من! سربازان تازه‌وارد بلد نیستن بندازن گردن دولت قبل و بغض کنن، فعلاً به عنوان آموزش نظامی به اونها بغض کردن و انداختن گردن دولت قبل را آموزش دهید.

    سربازان پادگان دولت، با صدور دستور آموزش نظامی، بدون وقفه شروع به آموزش سربازان وظیفه جدید کردند.