اما درباره قالبهای عرشی و نوری اهلبیت(ع) روایات فراوانی از اهلبیت(ع) در منابع روایی شیعه و سنی وارد شده است که به دو مورد از آنها اشاره میکنیم:
۱ـابی سعید خدری گوید با رسول خدا(ص) نشسته بودیم، مردی پیش او آمد و عرض کرد یا رسولاللَّه خبر به من خبر بده از فرمایش خدا به ابلیس «أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ؛ آیا تکبر ورزیدی یا از گروه عالین بودی.» (سوره ص- آیه ۷۵٫) «عالین» چه کسانی هستند؟ آیا از فرشتگان والامقامترند؟
رسول خدا(ص) فرمود من و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام در برابر عرش پروردگار جهانیان بودیم و او را تسبیح میکردیم و فرشتگان به تسبیح ما تسبیح میگفتند پیش از دو هزار سال قبلاز خلقت آدم و هنگامی که خداوند آدم را آفرید، به فرشتگان امر کرد آدم را سجده کنند و ما را به این سجده امر نکرد. تمام فرشتگان سجده کردند مگر ابلیس که سرباز زد و سجده نکرد و سپس خداوند بزرگ فرمود« أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ؛ تکبر کردی یا از عالین هستی؟» مقصود از عالین پنج تن بودند که نام آنها بر سرادق عرش الهی نوشته شده بود و ما کسانی هستیم که از راه ما خلایق میتوانند به خدای خود نزدیک شوند، به ما هدایت میشوند، و کسی که ما را دوست داشته باشد خداوند او را دوست دارد و در بهشت ساکنش میکند و کسی که ما را دشمن بدارد خداوند او را دشمن دارد و در آتش جایش دهد، جز حلالزاده کسی ما را دوست ندارد.» (فَنَحْنُ بَابُ اللَّهِ الَّذِی یُؤْتَی مِنْهُ بِنَا یَهْتَدِی الْمُهْتَدِی فَمَنْ أَحَبَّنَا أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ أَسْکَنَهُ جَنَّتَهُ وَ مَنْ أَبْغَضَنَا أَبْغَضَهُ اللَّهُ وَ أَسْکَنَهُ نَارَهُ وَ لَا یُحِبُّنَا إِلَّا مَنْ طَابَ مَوْلِدُهُ (فضائل الشیعه شیخ صدوق، ص۹؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۴۹۷)
۲ـ همچنین در روایتی دیگر سلمان از رسول گرامی اسلام(ص) نقل میکند پیامبر(ص) به من گفت: ای سلمان، خداوند مرا از برگزیده نورش خلق کرد و مرا خواند پس او را اجابت کردم. و از نور من، علی را خلق کرد و او را صدا زد و او(علی) او را اطاعت کرد و از نور علی، فاطمه را خلق کرد …فَقَالَ: یَا سَلْمَانُ، خَلَقَنِی اللَّهُ مِنْ صَفْوَهِ نُورِهِ، وَ دَعَانِی فَأَطَعْتُهُ، وَ خَلَقَ مِنْ نُورِی عَلِیّاً، وَ دَعَاهُ فَأَطَاعَهُ، وَ خَلَقَ مِنْ نُورِ عَلِیٍّ فَاطِمَهَ، وَ دَعَاهَا فَأَطَاعَتْهُ، وَ خَلَقَ مِنِّی وَ مِنْ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ: الْحَسَنَ، وَ دَعَاهُ فَأَطَاعَهُ، وَ خَلَقَ مِنِّی وَ مِنْ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ: الْحُسَیْنَ، فَدَعَاهُ فَأَطَاعَهُ.» پیامبر(ص) همین طور تا به امام حسین(ع) ادامه دادند و بعد فرمود: «سپس ما را به پنج اسم از اسمای خودش نامید: پس خداوند محمود است و من محمد؛ و خداوند علی است و این هم علی؛ خداوند فاطر است و این هم فاطمه؛ خداوند ذوالاحسان است و این حسن و خداوند محسن است و این هم حسین است؛ ثُمَّ سَمَّانَا بِخَمْسَهِ أَسْمَاءٍ مِنْ أَسْمَائِهِ، فَاللَّهُ الْمَحْمُودُ وَ أَنَا مُحَمَّدٌ، وَ اللَّهُ الْعَلِیُّ وَ هَذَا عَلِیٌّ، وَ اللَّهُ الْفَاطِرُ وَ هَذِهِ فَاطِمَهُ، وَ اللَّهُ ذو الْإِحْسَانِ وَ هَذَا الْحَسَنُ، وَ اللَّهُ الْمُحْسِنُ وَ هَذَا الْحُسَیْنُ.»
پیامبر(ص) در ادامه به سلمان فرمود: «سپس خداوند از ما و از نور حسین، ۹ ائمه را خلق کرد؛ پس آنها را خواند و اطاعت شد. در آن هنگام ساختمان آسمان و گسترش زمین و وجود هوا و ملک و انسان صورت نگرفته و ما انواری بودیم که پروردگار متعال را تسبیح و تقدیس کرده، و فرمان او را شنیده و پیروی میکردیم؛ ثُمَّ خَلَقَ مِنَّا وَ مِنْ نُورِ الْحُسَیْنِ: تِسْعَهَ أَئِمَّهٍ، فَدَعَاهُمْ فَأَطَاعُوهُ، قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ سَمَاءً مَبْنِیَّهً، وَ أَرْضاً مَدْحِیَّهً، وَ لَا مَلَکاً وَ لَا بَشَراً، وَ کُنَّانُوراًنُسَبِّحُاللَّهَ، وَ نَسْمَعُ لَهُ وَ نُطِیعُ.» (دلائل الإمامه (ط – الحدیثه)، ص۴۴۸؛ مصباح الشریعه، ص۶۴)