به گزارش نیمه پر، تغییر سبک زندگی که از تغییر نوع نگاه و نگرش به فلسفه زندگی و جهان بینی انسانها بهوجود میآید، موجب بروز پدیدههایی همچون افزایش بیحجابی، بیحیایی، فساد، فحشا، بیبندوباری، افزایش نرخ معتادان و … میشود که برآیند همه این تغییرات در نقطهای به اوج میرسد که نام آن نقطه را میتوان «خانواده» دانست که پرآسیبترین خسارات را در همین نقطه باید شاهد بود، چرا که نتیجه تغییر سبک زندگی و جایگزینی سبک زندگی ماهوارهای بهجای زندگی اسلامی ایرانی، حاصلی جز تشدید طلاق و نابودی کانون خانواده نخواهد داشت.
زبان آمار یا شمشیر جرار
آمارهایی که بوی نکبت و بدبختی میدهند، عددهایی هستند که رشد طلاق و متلاشی شدن کانون مهر و مجبت یعنی خانواده را حکایتگرند.
وقتی که مدیرکل ثبت احوال مازندران چندی قبل، رشد طلاق در مازندران را در نیمه اول امسال نسبت به سال گذشته ۱۳ درصد و رشد ازدواج را کمتر از ۴ درصد ذکر کرد، میبایست همه تریبونها و همه دلسوزان استان به خروش در میآمدند که چرا رشد طلاق در مازندران بیش از ۳۰۰ درصد ازدواج است و چرا نباید همه امکانات و افکار را متوجه این سونامی خانمانبرانداز کرد.
باید از اولیاء مازندران و مسئولان آن پرسید که برای این معضل چه تدابیری اندیشیدهاند. آیا برای کاهش سطح طلاق و ارتقاء فرهنگ ازدواج در مازندران، اساساً دارای طرح و برنامهای هستند یا این موضوع راهبردی را به خدا سپردهاند؟!
آمار میگوید که در ۶ ماه نخست سالجاری ۳ هزار و ۶۰۰ مورد طلاق در مازندران اتفاق افتاده و این در شرایطی است که سال گذشته طی مدت مشابه این عدد ۳ هزار و ۴۴۸ مورد طلاق بوده است.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ۲۵ درصد ازدواجها در مازندران به طلاق و جدایی میانجامد و این یعنی اگر به خوبی تدبیر نشود، جامعه مازندرانی بهسوی بروز فاجعه در حال حرکت است.
خلاء فرهنگی، ریشه اصلی
آن زمان که ازدواج بهعنوان میثاقی الهی و طلاق از زشتترین و تلخترین حلال خداوند مورد اعتقاد بزرگ و کوچکمان بود، شرایط اجتماعی و فضای فکری و رفتاری بزرگان خانه و جامعه بر تقویت باور فوق همراستا و سختکوش بودند.
اعتقاد عمیق به قدسیت ازدواج و نفرت از طلاق، محصول حسن سلوک اغلب عوامل تاثیرگذار در خانه و جامعه بود و نظام اجتماعیمان نیز خود را مکلف بر تقویت این باورها میدانست.
در ذیل چنین فرهنگ قدرتمندی بود که میزان رسوخ ناهنجاریها و ترویج آن از سوی دشمنان چندان قرین رضایت مروجان فساد نبود، چرا که ایمان به پاکی و طهارت و مراقبت از قلعه امنیتبخش خانواده در ذات اعتقادی فرد فرد جامعه وجود داشت و با آموزههای ثابت آحاد مردم ممزوج و تفکیکناپذیر شده بود.
مهمترین رخداد فاجعهبار، تخریب باور به قدسیت ازدواج و عادی شدن طلاق در جامعهمان است که عوامل شناختهشده متعددی در پیدایی و بروز این فاجعه نقش داشته است که بهجای خود باید مورد کنکاش و چارهجویی مردم و مسئولان قرار بگیرد.
یک علت تلخ واقعیت طلاق
مدیرکل ثبت احوال مازندران با اشاره به اینکه نیمی از طلاقها در مازندران با میانگین سواد در حد دیپلم اتفاق افتاد، ادامه داد: بیشتر طلاقهای ثبت شده مربوط به زوجهای جوانی بوده است که تنها کمتر از پنج سال از زندگی مشترکشان سپری شده بود.
رجبی با بیان اینکه پسران در مازندران با میانگین سنی ۲۹ تا ۳۲ سال ازدواج میکنند، اظهار کرد: دخترخانمها نیز با میانگین سنی ۲۴ تا ۲۹ سال ازدواج کردند.
هرچند سواد بهتنهایی نمیتواند تأثیر قاطع صددرصدی بر موضوع اساسی ازدواج داشته باشد، اما نمیتوان از کنار واقعیت تأثیربخشی این عامل در پایداری و قوام خانوادهها بیتفاوت چشم پوشاند.
فراتر از خواندن و نوشتن و برخورداری از تخصصهای فنی، سواد به خودآگاهی و داشتن بینش صحیح نسبت به زندگی و قدسی دانستن پیوند ازدواج و اعتقاد به رعایت موازین اخلاقی و دینی اطلاق میشود که اگر منجر به خروجی فاخر در اعتلای جایگاه خانواده و تحکیم روابط زناشویی نشود، سواد نعل وارونه خواهد بود برای جامعه که هم اکنون نیز در بسیاری از موارد چنین کارکردی را عهدهدار است.
با قبول این واقعیت که سواد میتواند در قدرت فکری و تحلیلی افراد نقش داشته باشد، اما شکلگیری فرصتهای تهدیدکننده دیگر که شتاب و عمق تاثیرگذاری آنها بیش از دستاورد سواد در مقوله پایداری خانوادههاست، را نباید از نظر دور داشت.
باید پذیرفت که مشکل، بیش و پیش از بیسوادی و یا کمسوادی، از ناحیه دیگری است که آموزشهای لازم در بطن و متن خانوادهها و بوجود آوردن زیرساخت فکری و اعتقادی متقن در همه امور بویژه در مبحث ازدواج و قبح طلاق، از زمره مهمترین آنهاست.
جای خالی پژوهش آسیبها در مازندران
مازندران، علیرغم برخورداری از روحیه دینداری و دینخواهی، دچار آسیبهای جدی در حوزه ازدواج و طلاقهاست و برای چارهجویی این آسیبها، ابتداء نیازمند پژوهشهای علمی و مبتنی بر واقعیتهاست تا بتواند برای ریشهکنی آفات و امحاء زمینههای بروز آسیب، برنامه تدوین و اجراء کند.
شاید تاکنون دهها تحقیق و پژوهش آکادمیک از سوی نهادهای مختلف پیرامون طلاق و روند روبه رشد این آسیب در مازندران انجام پذیرفته باشد، اما از آنجا که در چهارچوب طرحی فراگیر و مهندسیشده نبوده، منجر به تصمیمسازی نیز نشده است.
کارگروهها و کمیتههای فرهنگی اجتماعی استان بارها با طرح معضل طلاق و سبقت شدید این موضوع از ازدواج، به طرح مسئله و مقصر کردن این دستگاه و آن دستگاه پرداختند، اما آنچه که همچنان سایه شوم خود را روزافزون بر سر مردم مازندران گستردهتر میکند، طلاق و آسیبهای ناشی از آن است.
بسیاری از محققان حوزه اجتماعی مازندران معتقدند که اگر روال به همین صورت ادامه یابد، در آیندهای نزدیک، هیچ سدی را یارای ایستادگی در مقابل سونامی فساد و تباهی و فروپاشی کانون خانوادهها نخواهد بود.
مسئولان! بجنبید که خیلی زود دیر میشود
واقعیتهای تلخ اجتماعی این روزهای مازندران، که موید آمارهای رسمی طلاق و سایر آسیبهای اجتماعی نیز میباشند، افقی را به تصویرب میکشانند که در راستای انقلاب اسلامی قابل قبول و توجیه نیست، این واقعیتها چیزی نیستند که قابل انکار و نادیدهانگاری باشند.
مردم و مسئولان ابتداء با پذیرش این واقعیتها، باید برای این عوامل بحرانزا چارهاندیشی جدی کنند تا نیاید زمانی که تنها بتوان به پشت دست حسرت کوفت و از زمین و زمان گلایه کرد.
بلاغ مازندران/