به گزارش نیمه پر، تقدس واژه شهید همچون دیگر واژههایی بهمانند: اسلام، شبه معصوم، مجتهد، ولی فقیه و…، به تنهایی اگر توأم با احترام عملی از سوی جامعه و آحاد مردم نباشد، چیزی جز گلایه شهدا، به زمین ماندن اهداف عالیه آنها، دلافسردگی خانواده شهدا و سقوط ارزشها را در پی نخواهد داشت.
شهادت در فرهنگ اسلام و تشیع، عالیترین جایگاه پاکترین و خالصترین مسلمانانی است که برای اهداف والای اسلامی از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نکرده و در نهایت با تقدیم جان، مال و خویشان خود، نهال دین و آرمان خود را آبیاری میکنند.
تعابیر بلند قرآن و زنده و شاهد دانستن شهید و روزی خوردن شهدا نزد خداوند و توصیف جایگاه بینظیر آنان در پیشگاه حضرت ربالعالمین و نائل شدن ۱۴ معصوم به مقام شهادت، همچنین رسیدن مخلصان و اولیای خداوند به این جایگاه، نشاندهنده عظمت بیمثال مقام شهادت است و بدینجهت، همه مردم اعم از صالح و فاسد به شهید احترام میگذارند و به جایگاه آنان رشک برده و در دعاهای خود از اعتبار شهدا نزد خداوند وام اجابت میگیرند.
مردم ما بهخوبی میدانند که شهدای انقلاب اسلامی همانند شمع سوختند تا استقلال، آرامش و آسایش عزتمندانه را برای کشور و نسلهای بعد به ارمغان آوردند.
صدها هزار شهید، بهایی است که ملت سربلند کشورمان برای عزت و هویت خود پرداخت کرده و به آمار دیگر، روزانه بهطور متوسط ۴۳ شهید تقدیم دین، کشور و هویت خود میکنند.
صدها هزار شهید این سرزمین، که الگویی برای حریت و آزادگی سایر ملل بهویژه در جهان اسلام شده، همه جوانی و سرمایههای خود را در راه اهدافی گذاردند که تعالی و تعمیق ارزشهای نظام اسلامی از طریق حاکم کردن اخلاق و معنویت در رأس آن اهداف قرار داشت.
خونهای پاکی که نثار شدند، به امید تحقق عدالت و رخت بربسته شدن فقر و فساد و تبعیض از سراسر کشور و محور قرار گرفتن دین و ولایت فقیه به مسلخ رفتند و همه لذتهای نابرده دنیای خود در عنفوان جوانی را قربانی لذتجوییهای مشروع جوانان فردا کردند تا آنها پیگیر اهداف و آرمانهایشان شوند.
وصیت نامههای شهدا، علاوه بر خود شهدا که شاهد و گواهان افکار و اعمال مایند، خود سندهای ماندگاری برای اتمام حجت با ما هستند تا برایمان عذری باقی نماند و در محکمه عدل الهی قادر به بهانهجویی نباشیم.
نکته مغفول در این میان، ناآشنایی جامعه و نوجوانان و جوانان با شهدا و جوانهای دیروزیست که با خودسازی و وارستگی توانستند چنان از ظرفیتهای وجودی خود استفاده کنند که شایستگی فداکاری و شهادت را بیابند و در نزد خداوند از درجه اعلی برخوردار شوند.
در این ارتباط، باید دید که دستگاههای فرهنگی حاکمیتی چهقدر کوشیده و در گام اول، خود به آرمان و اهداف شهدا عمل کرده و سپس به معرفی آنها پرداختهاند؟!
چه کسی میتواند ادعا کند که کوچه و خیابانهای شهرمان و تفکر و رفتار مسئولانمان، که با ضعف خود موجب فسادهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مالی میشوند، کوچکترین سنخیت و مشابهت با شهدا و انتظارات خانوادههای خود به دلشان دارد؟!
آیا دخترکان و پسرکان، که حداقل با ظاهر کاملاً بیگانهشان با فرهنگ و داشتههای هویتی در کوی و برزن شهرهایمان به چشم میآیند و هیچ درک درست و منطقی از فرهنگ و هویت و اسلام ندارند، تنها خود مقصرند و یا مسئولانی که همواره با برخورد لیبرالیستی با فرهنگ، پوشش و عفاف فوقالعاده نگرانکننده دختران و پسران کف خیابانها را حواله به لزوم توسعه اقتصادی میداد و میدهند، نیز مقصر و حتی مجرمند.
چرا معامله با شهدا و خانوادههایشان! و چرا برخورد سیاسی و انتفاعی با شهدا و خانوادههایشان؟!
بلیٰ، آنان نیز مقصرند که در جایگاه بلند حکومتی هیچ فکر و چارهاندیشی برای حجاب جامعه نکرده و به زبان میآورند که: مگر همه مشکلات جامعه حل شده و تنها مانده چهار خال موی دختران و زنان فوکلی!
و یا اینکه: باید رفت و مشکلات فرهنگی را نه با نگاه سرهنگی! که با برخورد فرهنگی حل کرد، آنگاه حجاب دختر و پسر خیابانها هم درست میشود!
بهراستی کداممان قادر به پاسخگویی به شهدا و پیامبر و امامانمان در آن روز وانفسا هستیم؟!
دنیایمان بهسرعت باد و طوفان میگذرد و فسادافشانیهای جنسی در شهر و کوی و برزنمان هم با سرعت میگذرد.
جوان ما بهطور باورنکردنی پیر میشود و پیر ما نیز از این جهان پرحسرت در میگذرد و آنگاه میماند هزاران آه و حسرت و شرمندگی در مقابل شهدا.
سالروز تأسیس بنیاد شهید و بزرگداشت شهدا، سالی بعد سال دیگر میگذرند و ما میمانیم و رسالت به زمین مانده شهدا.
آیا هیچگاه اظهار شرمندگی نباید در ما انگیزه بازگشت صادقانه را فراهم بیاورد؟!
باید از شرور نفس سرکشمان به خداوند مهربان پناه ببریم و تنها از او مدد بجوئیم.
بلاغ/