امروز نیز ملت ایران، با همه طیفها و اقوام و مذاهب خود، در برابر جبههای ایستاده است که فرماندهیاش با آمریکا و رژیم صهیونیستی است؛ همان جبههای که در غزه کودکان را میکشد، در رسانهها حقیقت را تحریف میکند و در تحریم و ترور، جز زبان زور نمیفهمد. اگر عاشورا، مرز بین حق و باطل بود، امروز نیز میدان مقاومت، مرز روشن همرزمان حسین با وارثان یزید است.
اما آنچه باید روایت غالب محرم امسال باشد، نه صرفاً مظلومیت، که وحدت و اقتدار است. در هفتهها و ماههای گذشته، همبستگی ملت ایران در برابر تجاوزات و تحرکات دشمن، تصویری تازه از انسجام ملی را شکل داده است. اقوام مختلف، مذاهب گوناگون، نسلهای متفاوت؛ همه و همه در پرچم مقاومت به هم گره خوردهاند. امروز محرم فرصتی بینظیر است تا این وحدت، با زبان شور و شعور حسینی بازگو شود. هر هیئت، یک رسانه وحدت است؛ هر روضه، آیینهای از همدلی اجتماعی است؛ هر پرچم سیاه، نماد مقاومت و انسجام درونی ملت ایران است.
آیینهای محرم امسال با استقبال گستردهتری مواجه خواهد شد. نشانههایش پیداست؛ عطش بازگشت مردم به میدانها، هیئتهایی که از محلهها تا میدانها برافراشته شدهاند و نوجوانانی که برای نخستینبار، محرم را نه با اشک، که با فریاد «لبیک یا حسین» تجربه میکنند. نسل دهه نودیها، دیگر تماشاگر نیستند؛ آنها در صف اول ایستادهاند، با لباس مشکی، با دلهای روشن و با عزم ایستادگی.
شاید مهمترین وجه محرم امسال، شهادتطلبی بهمثابه فرهنگ زنده امروز ایران باشد. شهادت دیگر صرفاً یاد گذشته نیست؛ بلکه نفس امروز ماست. آنهایی که در ماههای گذشته در دفاع از خاک و ناموس، جان باختند، ادامه راه شهدای کربلا هستند. روایت زندگی آنها، بازخوانی شجاعتشان، باید در دل روضهها جاری شود. مجالس امسال، فرصتی است برای پیوند روایت عاشورا با زیست واقعی شهیدان معاصر ما؛ از جبهه مقاومت تا مرزهای ایران.
اما این روایت، اگر صرفاً رسمی و رسانهای بماند، بیروح خواهد شد. باید محرم را از دل محلهها روایت کرد. باید به خانههایی رفت که در آن روضههای خانگی برپاست، به کوچههایی که علم بر دوش نوجوانهاست و به مسجدهایی که شبهای محرم، نقطه اتصال پیر و جوان است. آنجا که شعر میخوانند، چای میریزند، و با تمام وجود، عشق به حسین (ع) را زندگی میکنند. این روایت مردمی و هنرمندانه، جانِ محرم است.
محرم امسال باید آیینهای باشد از دشمنشناسی ملت ایران. صهیونیسم جهانی و امپریالیسم آمریکایی، امروز دیگر تنها دشمنان خارجی نیستند؛ آنها مخالف روح مقاومت، مخالف عدالت، مخالف حقیقتاند. محرم، فرصتی است برای آنکه به نوجوانمان، به نسل تازه، بیاموزیم که چرا عاشورا هنوز زنده است، چرا باید با ظلم ستیزید، و چرا جبهه حسین، همچنان انتخاب ماست.
این محرم، میدان بازتعریف هویت ماست؛ روضههایش باید شعلهورتر، شورش مردمیتر، و پیامش جهانیتر باشد. امسال، نوبت ماست که روایتگر حماسهای باشیم که از کربلا آغاز شد، و امروز در قلب ایران ادامه دارد.
حسینی بودن، در این زمانه یعنی ایستادن؛ یعنی در برابر هجمه رسانهای و تحریم و ترور، با دست خالی اما با قلبی پر از ایمان، برپا بودن. جوان ایرانی امروز، الگوی خود را نه در چهرههای مصرفگرای شبکههای اجتماعی، که در شهیدی میبیند که از روستایی کوچک بلند شد و در میدان نبرد جان داد تا کودکی در غزه زنده بماند، تا ناموس ایرانی امنیت داشته باشد. این محرم، روایت باید حول این حقیقت بگردد که حسین (ع)، آموزگار زمان ماست و هرکس که علیه ظلم برخیزد، از نسل کربلاست؛ از هر قوم و مذهب و زبان و رنگ.
این رسالت بر دوش همه ما است؛ از مداح و شاعر و مستندساز گرفته تا هیئتی محلی یا نوجوانی که با تلفن همراهش روضه کوچک خانگیاش را ضبط میکند. هرکس باید راوی این حماسه باشد. هر تصویر، هر شعر، هر صدای بلندگو، باید پیام ایستادگی بدهد. آنچه از ما باقی میماند، نه تنها اشک بر مظلومیت حسین(ع)، بلکه فریاد بر ظلم زمانه است. محرم امسال باید به جهان بگوید: ما هنوز ایستادهایم، زیر پرچم حسین، با دستهایی گرهخورده و دلی پر از امید.
یادداشت: فاطمه توکلی استاد حوزه علمیه خواهران مازندران