پایگاه خبری تحلیلی رامسرنوین
  • گزیده اخبار :
  • جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳ , Friday 21 February 2025
    Ramsarnovin.ir
    آرشیو سایت





  • کد مطلب : 24416
  • تعداد نظرات : ۰ نظر
  • تاریخ انتشار خبر : ۲۹ بهمن, ۱۴۰۳ - ۰۶:۵۸
  • شما اینجا هستید :آخرین اخبار > اخبار شهرستان رامسر > ویژه ها
  •   

    روایت جهادگر جوانی که با عشق کفش می‌دوزد؛

    تلاش‌های بی‌وقفه برای رسیدن به قله‌های کارآفرینی

    امروز در جامعه‌ ما، کارآفرینان به جهادگرانی می‌مانند که با پشتوانه‌ سرمایه‌ شخصی، محصولات خود را تولید می‌کنند و در این راه، با مشکلات و چالش‌های فراوانی مواجه می‌شوند؛ یکی از این جهادگران جوان، امیر آقاجان‌تبار است که با عشق و علاقه کفش تولید می‌کند.

    به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «بلاغ» به تقویم که نگاه می‌کردم، روز ۲۹ بهمن به‌نام روز کارآفرین نام‌گذاری شد که بهانه‌ای بود تا سراغ کارآفرینان را از افراد مختلف بگیرم و سوژه‌ خوبی برای گزارش روز کارآفرین آماده کنم.

    در شرایط کنونی جامعه شاید بتوان کارآفرینان را از جهادگران دانست که با پشتوانه‌ سرمایه شخصی دست به تولید محصول می‌زنند؛ در بازار متلاطم کنونی حتی مشخص نیست به سود مناسبی برسند یا خیر، اما عشق و علاقه به کار کردن آن‌ها را از حرکت وانمی‌دارد.

    این جوان کارآفرین اکنون به یکی از موفق‌ترین کارآفرینان مازندران تبدیل شده است؛ او و خانواده‌اش با تلاشی بی‌وقفه، نشان داده‌اند که با توکل به خدا و پشتکار می‌توان به هر موفقیتی دست یافت.

    در این گزارش، به روایت زندگی و تجربه‌های این جوان کارآفرین می‌پردازیم:

    سخت‌کوشی تا قله

    ابتدای صبح بود که یکی از دوستان که از قبل به او سپرده بودم برای من کارآفرین معرفی کند، تماس گرفت و نشانی و تلفن یک تولیدی کفش را داد و من هم بلافاصله با آن فرد تماس گرفته و راهی کارگاهش که در خیابان ولیعصر (عج) فریدونکنار بود، رفتم.

    وقتی وارد کارگاه شدم متوجه حضور دو پسر جوان و یک خانم میانسال شدم که در حال کار بودند و وقتی خودم را معرفی کردم به گرمی از من استقبال کردند.

    اسم مدیر این کارگاه آقای امیر آقاجان‌تبار است، سنش را که پرسیدم گفت ۲۸ سال؛ من با خیال راحت به او گفتم چون سنت از من کوچکتر است، آقا امیر صدایت می‌کنم و همین جمله او را هم خوشحال کرد و گفت‌وگوی ما آغاز شد.

    از آقا امیر خواستم این دو نفر که در کارگاه او در حال فعالیت هستند را به ما معرفی کند که او گفت: آن خانم مادرم و آن پسر جوان نیز برادر کوچکترم است و من نیز وقتی فهمیدم که آن‌ها خانوادگی در حال کار هستند، بسیار خوشحال شدم.

    وی در معرفی خود گفت: تولید کننده‌ کفش کتانی هستم و از ۱۴ سالگی با این حرفه آشنا شدم و در کنار درس و دانشگاه وارد کار در تولیدی کفش به نزد یکی از استادکاران در فریدونکنار رفتم.

    از هیچ تا همه‌چیز

    وقتی پرسیدم که چطور شد به سمت تولیدی کفش رفتید، مادر از او پیشی گرفت و این‌گونه جواب داد: من باعث شدم که او به سر کار برود و دوست نداشتم که در دوران نوجوانی بیهوده وقتش را سپری کند و همیشه مشغول بازی باشد بنابراین دستش را گرفتم و پیش یک نفر که در تولیدی کفش کار می‌کرد، بردم تا او با حرفه‌ای آشنا شود که اگر در درسش موفق نشد و به جایی نرسید، حداقل کاری را بلد باشد.

    امیر دوباره ادامه داد: نخستین استاد من آقای حمزه عباسی بود که به من آموزش دادند و ابتدا به کار تولید کفش علاقه نداشتم اما بعدها به این کار علاقه پیدا کردم و از آنجایی که ذهنم آمادگی خوبی داشت به راحتی یاد می‌گرفتم و پس از ۶ سال توانستم مستقل شوم.

    این کارآفرین فریدونکناری درباره‌ گره خوردن بند زندگی خود به کار کفش می‌گوید: قبل از اینکه مادرم مرا پیش آقای عباسی بفرستد در ایام تابستان که تعطیل بودیم، به بازار می‌رفتم که کار کنم، ناخودآگاه در کفش‌فروشی برایم کار ردیف می‌شد و سر کار می‌رفتم.

    وی با اشاره به اینکه دارای مدرک لیسانس حسابداری است، خاطرنشان کرد: گاهی اوقات تا ساعت هفت غروب سر کلاس دانشگاه بودم و بعد از آن می‌رفتم کارگاه کفش تا یک بامداد کار می‌کردم و فردای آن روز دوباره باید ساعت هشت صبح به سر کلاس دانشگاه می‌رفتم و اکنون تمام اساتید دانشگاه و خانواده‌ آن‌ها مشتری من هستند.

    از تلاش در تهران تا کارآفرینی موفق در مازندران

    امیر از سفر ۱۸ ماهه‌ خود به تهران گفت: پس از حدود چهار سال که در فریدونکنار پیش استاد حمزه بودم، برای اینکه بهتر با فوت و فن تولید کفش آشنا شوم به تهران رفتم و در یک کارگاه حدود ۱۸ ماه زندگی کردم تا بهتر بتوانم این حرفه را یاد بگیرم.

    این کارآفرین فریدونکناری سختی حضور در تهران را این‌گونه روایت می‌کند: چون جایی برای خواب و استراحت نداشتم، مجبور بودم در همان کارگاه هم غذا بخورم و هم بخوابم و هم کار کنم.

    از خانم صفورا خلیلی که مادر آقا امیر است پرسیدم که وقتی امیر می‌خواست به تهران برود، برای شما سخت نبود که او این‌گونه پاسخ داد: زمانی که فرزندانم کودک بودند، آن‌قدر مراقبشان بودم که توانستم به‌خوبی آن‌ها را تربیت کنم و وقتی بزرگ شدند، هیچ نگرانی بابت اینکه تهران بروند و مشکلی داشته باشند نداشتم چراکه می‌دانستم پسرم با موفقیت به شهر خود بازمی‌گردد.

    مادر ادامه می‌دهد: حتی وقتی امیر ۱۵ ساله بود، من خودم او را به پیش استادش می‌بردم و زمانی که می‌خواست تعطیل شود، خودم می‌رفتم و او را می‌آوردم چراکه نگرانش بودم.

    حمایت مادر تا راه‌اندازی کارگاه مستقل

    وقتی از مادر می‌پرسم چطور شد که خودت پیش امیر کار می‌کنی، گفت: چون می‌بینم امیر کارگر ندارد و سرش شلوغ شده به خاطر همین می‌آیم به او کمک می‌کنم.

    یک لحظه دیدم که دستان مادر زخم است و از او پرسیدم که چرا دست‌تان این‌طور شده که توضیح داد: ابزار کار تولید کفش باعث می‌شود، دستم بسوزد و همه‌ی این‌ها به خاطر عشق به فرزندانم شیرین است.

    از امیر پرسیدیم که در چند سالگی مستقل شد که او یادآور شد: از ۲۰ سالگی به‌صورت شراکتی کار خودم را شروع کردم و حتی پس از اینکه مستقل شدم، باز هم از افرادی که خبره بودند درباره‌ تولید کفش سوال می‌کردم و هیچ‌وقت سوال کردن را برای خودم کسر شأن نمی‌دانستم.

    این جوان کارآفرین که برای خود صاحب سبک است درباره‌ این مسئله توضیح می‌دهد: به لطف خدا اکنون دارای سبک خاصی از تولید هستم و می‌توانم مدل تولید کنم.

    توسعه بازار فروش

    وی با اشاره به یک ایده که باعث رونق کارش شد، گفت: به خاطر اینکه ما فقط در کار تولید کفش چرم بودیم به‌صورت معمول در پنج ماه اول سال که هوا گرم بود ما زیاد فروش نداشتیم و همین‌طور به خاطر اینکه تولید کننده‌ کفش کتانی نبودیم، اصناف به ما اجازه‌ فروش این نوع کفش هم نمی‌داد و حتی تا مرز پلمپ شدن هم پیش رفتیم.

    امیر خاطرنشان کرد: وقتی که دیدم نمی‌توانم کفش کتانی بفروشم و شرط فروش این نوع کفش فقط تولید است، تصمیم گرفتم که تولید آن را یاد بگیرم و شاید باورکردنی نباشد که من به خاطر همین موضوع به تهران رفتم و سه‌روزه توانستم تولید کتانی را یاد بگیرم و در کارگاه خودم تولید کنم.

    این جوان کارآفرین تصریح کرد: خودم که کار تولید کتانی را یاد گرفتم به برادرم هم آموزش دادم و او هم این حرفه را یاد گرفت و الان در کنار هم به‌عنوان تنها تولید کننده‌ کفش کتانی در مازندران هستیم.

    وی با بیان اینکه در فروش محصول رعایت انصاف را داریم، گفت: ویژگی ما این است که با قیمت مناسب‌تر محصول را به مشتری می‌دهیم و سود خودم را از دستمزدم می‌گیریم و همین موجب شده که فروش خوبی داشته باشیم.

    امیر یادآور شد: بسیار نیازمند نیروی کار هستم و حداقل به پنج نفر برای کار در کارگاه نیاز دارم و بنابر قانون کار حقوق پرداخت می‌کنیم و آن فرد مشمول بیمه هم می‌شود.

    تحقق اقتصاد مقاومتی با کارآفرینی

    این جوان کارآفرین فریدونکناری در پاسخ به این سوال که چرا به سمت کار دولتی نرفته است، خاطرنشان کرد: یک استاد دانشگاه داشتم که او مرا به دلیل حقوق پایین از کار دولتی منع کرد و همین شد که من بیشتر به کار تولید کفش علاقه‌مند شدم.

    وی تاکید کرد: نفس جامعه به صنعت وابسته است و برای اینکه نیازهای جامعه از صنعت تامین می‌شود، همیشه این بخش مشتری دارد.

    امیر که از مسئولان و نهادهای دولتی بابت عدم حمایت بسیار گلایه داشت، گفت: تنها نهادی که مرا حمایت کرد، بسیج سازندگی بود که مبلغ ۸۰ میلیون تومان به من وام پرداخت کرده و به غیر از آن هیچ اداره یا نهادی یا مسئولی از ما حمایت نکرده‌اند.

    این جوان کارآفرین فریدونکناری اظهار کرد: هر تولیدی که در دنیا با این همه تنوع جنس باشد باید حداقل ۱۰ مدل چرخ رویه‌دوز داشته باشد که من درحال حاضر فقط یک چرخ رویه‌دوز دارم و به دلیل عدم توان مالی توان خرید چرخ را ندارم و به شدت نیازمند دریافت تسهیلات هستم.

    وی خاطرنشان کرد: از صنعت و معدن و اصناف و فرمانداری بارها پیگیر دریافت وام شدیم اما هیچگونه حمایتی به جز بسیج سازندگی از ما صورت نگرفت.

    امیر که دست خدا را بارها بالای سرش دیده است، تصریح کرد: من حامی اصلی خودم را خدا می‌دانم و سال گذشته پس از اینکه خرید زیادی انجام داده بودم و ۲۸ اسفند موعد چک‌های من بود و به شدت تحت فشار بودم، به یکباره از بسیج سازندگی که کار من را در فضای مجازی دیدند با من تماس گرفتند و طی کمتر از یک ماه وام من ۲۶ اسفند واریز شد که این‌ها را همه از لطف خدا می‌دانم.

    تلاش و نتیجه

    این جوان کارآفرین فریدونکناری یاد گرفتن تولید کتانی در عرض کمتر از پنج روز را هم از الطاف خدا می‌داند و ادامه داد: بارها به این فکر بودم که چطور می‌توانم از ماه فروردین تا ماه شهریور را که فروش چرم کمتر بود، عبور کنم اما به ذهنم نرسید و اینکه شرایطی برای من رقم خورد که بتوانم تولید کتانی را انجام دهم را هم کار خدا می‌دانم.

    از مادر امیر خواستم که یک آرزو برای فرزندان خود کند، گفت: برای همه جوانان آرزوی عاقبت‌به‌خیری دارم و برای فرزندان خودم نیز آرزوی موفقیت دارم.

    مهدی آقاجان‌تبار که ۲۰ سال سن دارد و نزد برادر خود درحال کار است از چگونگی مشغول شدن در این حرفه به ما گفت: وقتی برادرم در این کار بود، من در زمان تعطیلی مدارس کارهای سطحی را نزد برادرم آغاز کردم و در ابتدا به این کار علاقه نداشتم اما اکنون حرفه‌ زندگی من شده و به آن علاقه پیدا کردم.

    وی خطاب به جوانان هم‌سن و سال خود، خاطرنشان کرد: جوانان امروز باید بدانند که شرایط زندگی سخت شده و باید تلاش کنند تا آینده‌ی خود را با دستان خودشان بسازند.

    این جوان فریدونکناری در پایان تصریح کرد: هیچ زحمتی و تلاشی بی‌ثمر نمی‌ماند و اگر فردی می‌گوید که من زحمت کشیدم اما به نتیجه نرسیدم باید بداند که راه درستی را نرفته است.

    به گزارش بلاغ، قصه‌ آقا امیر و خانواده‌ او نشان از پشتکار و توکلی دارد که او را اکنون به یکی از موفق‌ترین جوانان مازندرانی تبدیل کرده و جوانان امروز می‌توانند از او الگو بگیرند تا کارهای بزرگی انجام دهند.

    کار و تولید این روزها نیاز اصلی جامعه‌ ما است که مقام معظم رهبری نیز به آن تاکید فراوانی دارند و لازم است مسئولان نیز که در سربرگ‌های اداری خود شعار سال را که جهش تولید را تیتر می‌کنند به فکر حمایت از تولید کننده هم باشند.

    گزارش: سید مرتضی رضویان

    انتهای خبر/

    برچسب ها :