در روز ۲۸ مرداد، رسانهها به بازخوانی ماجرای کودتا پرداختند. در کنار شواهد مسلم تاریخی که کودتا بودن واقعه ۲۸ مرداد را تایید میکند؛ سازمان سیا و رئیسجمهور اسبق آمریکا به طور رسمی به انجام کودتا در ۲۸ مرداد اعتراف کردهاند. وزیر خارجه سابق انگلیس و یک جاسوس MI6 که در طراحی واقعه ۲۸ مرداد نقش داشت، کودتا بودن آن را تایید کردهاند. اما برخی از رسانههای جریان اصلاحات مثل روزنامه اعتماد و چهرههایی همچون محسن برهانی، همصدا با سلطنتطلبان و ساواکیها، کودتا بودن واقعه ۲۸ مرداد را زیر سوال بردهاند.
بیشتر بخوانید: آیا واقعه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کودتا بود؟
روزنامه اصلاحطلب اعتماد در گزارشی با عنوان «کودتا بود یا نبود» نوشت: «پاسخ به این سوال، علیالحساب (شاید تا همیشه) غیرممکن است، زیرا موضعگیری درباره یک واقعیت تاریخی حاد و بحثبرانگیز، مثل ۲۸ مرداد، غیر از ارزشسنجی رخدادهای تاریخی به هزار انگیزه و علقه و گرایش بستگی دارد. به سادگی نمیتوان گفت که این رویداد، کودتا بوده یا خیر.» [۱]
این روزنامه اصلاح طلب به نقل از پرویز ثابتی، رئیس اداره سوم ساواک و مسئول شکنجه ایرانیان در کمیته ضدخرابکاری در رژیم پهلوی، نوشت: «کودتایی صورت نگرفته». مشخص نیست چرا روزنامه اصلاحطلب اعتماد کسی همچون ثابتی را به عنوان راوی کودتا ذکر کرده است و اصلا چرا نظر کسی همچون ثابتی برای این روزنامه سند است؟
عباس میلانی چهره دیگری که روزنامه اعتماد به نقل از او گفته «واقعه ۲۸ مرداد کودتا نیست»؛ از چهرههای ضدانقلاب و حامی بهائیان شناخته میشود.[۲]
اینکه واقعه ۲۸ مرداد کودتا نبود؛ دقیقا همان خوانشی است که رسانه تروریستی-صهیونیستی اینترنشنال، آن را روایت میکند.
دشمنی اینترنشنال با مردم ایران آنجایی واضح شد که دولت مصدق که تنها دولت برآمده از رای مردم بود را، دیکتاتور و کودتاگر عنوان کرد. این شبکه حتی از ساواک که جزو ظالمترین سازمانهای تاریخ شناخته میشود و مردم ایران را به طور وحشیانه شکنجه میکرد، حمایت کرد.
این نگاه، همان نگاهی است که محسن برهانی دارد.
برهانی کسی است که اظهاراتش در اغتشاشات را به دروغ، عامل عدم ادامه حضورش در هیئت علمی دانشگاه دانسته بود. این درحالی است که حمایت او از ازدواج سفید در سالهای گذشته، مطرح بود.
درباره برهانی بیشتر بخوانید: جزئیات رد صلاحیت برهانی برای عضویت در هیأت علمی دانشگاه تهران/ دفاع استاد آزمایشی دانشگاه تهران از ازدواج سفید
محسن برهانی و ساواکیها درحالی عزل مصدق توسط محمدرضا پهلوی را قانونی میدانند که گفته میشود «مطابق روح و نص قانون اساسی آن زمان، شاه نمیتوانست نخستوزیر را عزل کند.»[۳]