به نقل از بلاغ،برنا ،اینجا دشت ذهاب است. جایی که انگار مردمش فقط خدا را دارند از سر پل ذهاب تا دشت ذهاب فاصله کوتاه از بعد مکان اما فاصله ای بلند از بعد خدمت رسانی است. در روستای کوییک به میان مردمش که می رسیم به سمت مان هجوم می آورند گلایه می کنند، شکوه می کنند، مادر پیری ناله می کند، دختر کوچکی لباست را می کشد که چرا دیر آمدی انگار که ما نیروهای امدادی هستیم که یادمان رفته به این مردم غرق در غم و سوگ رسیدگی کنیم. توضیح می دهیم که خبرنگاریم و درد دلشان تازه گل می کند می گویند از فرزندان و جوانان شان که با دستان شان به خاک سپرده اند. از فرزندان شان که سوگواری «وی وی» کردی کرده اند. از مادران و پدرانی که دیشب همین موقع در کنارشان بودند و امروز دست نامرد زلزله آنها را آوارنشین کرده است.
اینجا تلفن همراه مان آنتن نمی دهد، خدمات امدادی هم آنتن نمی دهد تشنه، گرسنه، غمگین و سوگوار چشم شان به جاده خشک شده تا که برسند آنهایی که قرارند تیمارخوار این جماعت دل خسته و غمگین باشند. می گویند از صبح تا حالا هیچ مددی از هیچ انسانی به آنها نرسیده مگر مدد خدا که آن هم فقط برای پیدا کردن جنازه های عزیزان شان بوده، لب های خشکیده، صورت های تکیده کودکانی که چشمان شان از بس که اشک ریخته گلوله آتش شده، پدرانی که… و خدا هیچ پدری را شرمنده فرزندش نکند.
اینجا دشت ذهاب است ما آمدیم دردشان را روایت کردیم و امیدواریم امدادگران هم دردشان را به جان بخرند و به سراغ شان بیایند سخت اینجا می گذرد برای مردمی که مرزدار کشورمان هستند.
یاسر صادقی- خبرنگار اعزامی خبرگزاری برنا به کرمانشاه