به گزارش رامسرنوین به نقل از بلاغ، حامیان مذاکره مستقیم با امریکا اعم از شخصیتها و رسانههای وابسته به جریان تجدیدنظرطلب که تا چندی پیش، نفس ارتباط دوسویه ایران – امریکا و امضای توافق هستهای را دستاوردی سترگ برای ایران میدانستند، امروز بعد از ناامید شدن از ملاطفت امریکا با ایران به سمت اروپا متمایل شده و تلاش میکنند این بار چهره کشورهای اروپایی را تطهیر کنند.
حامیان مذاکره مستقیم و بلاواسطه ایران با امریکا تا قبل از روی کارآمدن دونالد ترامپ در امریکا، «بزک کردن چهره امریکا» را به عنوان یک سیاست راهبردی مورد توجه قرار داده و با سانسور دشمنیهای این کشور علیه ملت ایران، از همکاریهای مقطعی تحت عنوان «پایان دشمنی» یاد میکردند و امروز در شرایطی که کشورهای عضو اتحادیه اروپا حاضر به اجرای تعهدات مندرج در متن ایران
نیستند، با تاکتیک «سانسور–برجستهسازی» به عنوان دو تاکتیک پرکاربرد عملیات روانی، از نقش کشورهای عضو اتحادیه تقدیر کردهاند.
اینها در حالی است که خوشبینی مطلق با بدبینی مفرط از آفتهای عرصه سیاست خارجی است؛ چراکه اگر یک کشور نه براساس معیارهای عقلایی مانند تجربه بلکه تنها با وعدههایی که از سوی سایرکشورها داده میشود، روابط خود را بنا نهد یا براساس موضعگیری تند مقامات یک کشور روابط خود را به طور محسوسی کاهش دهد در درازمدت دچار هزینههای فراوانی میشود چراکه از یک ایدئولوژی واحد و سیاست مبتنی بر عقلانیت پیروی نمیکند. با نیمنگاهی به تیترهایی که روزنامههای زنجیرهای غربگرا، در روز گذشته مورد توجه قرار دادند میتوان دریافت که این جماعت با چرخش از خوشبینی به امریکا به سمت ذوقزدگی از بیانیه و مواضع کشورهای اروپا رفتهاند.
ذوقزدگی از بیانیههای چندپهلو
«شرق: تلاش سران اروپا برای حفظ برجام؛ هر کاری برای حفظ برجام میکنیم»، «آرمان: اروپا قراردادهای بزرگتری هم میبندد»، «آرمان: در نشست شورای اروپا در بروکسل توافق کردند؛ حمایت سران اتحادیه اروپا از برجام»، «ایران: هشدار برجامی سران ۲۸ کشور اروپایی به ترامپ»، «اطلاعات: حمایت ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا از برجام»، «بهار: لزوم بازشناسی مختصات صحنه سیاست خارجی ایران در زمینه برجام: اروپا، امریکا نیست»، «تجارت: اروپا پیشتاز سرمایهگذاری خارجی در ایران »، «جمهوری اسلامی: تأکید سران اتحادیه اروپا بر تعهد مشترک خود در قبال برجام» و «مردمسالاری: در نشست بروکسل صورت گرفت: حمایت ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا از پایبندی به برجام » این تنها بخشی از تیترهایی است که رسانههای وابسته به جریان غربباور داخلی مورد توجه قرار دادهاند تا به واسطه آن دو هدف عمده را مورد توجه قرار دهند: ۱- برجام بدون امریکا را ممکن و مفید به فایده عنوان کنند.
۲ – از پذیرش شکست تئوری «تعدیل انقلابیگری در عرصه دیپلماسی که حاوی دستاوردهای مهم اقتصادی است» جلوگیری کنند چرا که برای وادارکردن حاکمیت برای پذیرش برجامهای ۲و۳ نیازمند زنده نگه داشتن و موفق جلوه دادن چنین تئوریای هستند.
جالب اینجاست که علی خرم، کارشناس اصلاحطلب و مشاور ظریف با این عنوان که «اروپا برای بقای برجام آماده پرداخت هزینه است» به یکی از همین روزنامهها میگوید: «این کشورها (کشورهای اروپایی) حاضر به صرف هزینه برای حفظ صلح جهانی هستند… این دست از تلاشها و کمکهای کشورهای اروپایی با محوریت آلمان، انگلیس و فرانسه در کنار حمایتهای جدی روسیه و چین برای حفظ صلح و ادامه برجام در دوران زمامداری ترامپ که نزدیک به سه سال از آن باقی مانده است، سبب شده مسئولیت حفظ و نظارت بر برجام را به گونهای خود این کشورها در بستر و فضای عدمحضور امریکا بر عهده بگیرند. اما در مقابل هم ایران در مقابل تحریکات امریکا از هر گونه اقدام احساسی و آنی که به دور از عقلانیت است، دوری کرده…»
جلوگیری از شکستپنداری تئوری «تعدیل انقلابیگری در عرصه دیپلماسی حاوی دستاوردهای مهم اقتصادی است» به اندازهای اهمیت دارد که روز گذشته عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه نیز بدون توجه به نقضهای مکرر برجام از سوی امریکا و عدماجرای تعهدات ده گانه از سوی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، برجام را الگوی مناسب و موفق برای مباحث منطقهای عنوان میکند: «این تخلفات باعث ایجاد فضای ابهام و عدماطمینان در خصوص برجام شده و جوامع اقتصادی جهانی را برای همکاری با ایران دچار تردید میسازد.
به طور مسلم استمرار چنین فضای مخربی پیرامون ایران و برجام که منجر به کاهش منافع ایران از این توافق شده است غیرقابل قبول بوده و بلاشک تبعات خود را خواهد داشت. برجام یک سند ممتاز و نمونهای عالی برای حل بحرانهای منطقهای و جهانی است!»
سانسور کارنامه و مفاد بیانیه اروپاییها
در حالی روزنامههای زنجیرهای تلاش میکنند با درج تیترهای جهتدار از سیاست دولت دوازدهم مبنی بر «برجام بدون امریکا» حمایت کرده و از اجرای تعهدات کشورهای اروپایی اظهار رضایت کنند که در متن برجام سرفصلهای ده گانهای را به عنوان وظایف مصرح اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن برشمرده شده و تاکنون بسیاری از این تعهدات رنگ تحقق را به خود ندیده است که مهمترین آن «برداشته شدن تحریمها»، «رفع موانع بانکی ـ اقتصادی جهت سرمایهگذاری اشخاص حقیقی و حقوقی اروپایی در ایران» است که تحت عنوان «تدابیر مربوط به امور مالی، بانکی و بیمه»، «بخشهای نفت، گاز و پتروشیمی»، «طلا، سایر فلزات گرانبها، اسکناس و سکه»، «بخشهای کشتیرانی، کشتیسازی و حمل و نقل» و «تدابیر مرتبط با اشاعه هستهای» مورد توجه قرار گرفته است.
از سوی دیگر در حالی غربگرایان و غربباوران از نقش کشورهای عضو اتحادیه اروپا در حوزه سرمایهگذاری خارجی سخن به میان میآورند که پس از گذشت ۲۶ ماه از روز اجرای برجام نه تنها قرارداد مهم و تأثیرگذاری با طرفهای غربی صورت نپذیرفته است بلکه اتحادیه اروپا نیز چند بار و به بهانههای مختلف از جمله بحث تروریسم و حقوق بشر تحریمهای جدیدی را علیه کشورمان وضع کرده که این رفتار با روح حاکم بر توافق هستهای نیز در تناقض بوده است.
این در حالی است که دولت بعد از ناامیدی از سرمایهگذاری اروپاییها در کشور، با چرخش محسوس سفر به کشورهای امریکای لاتین و شرق آسیا و حتی آسیای میانه را مورد توجه قرار دادند، به همین دلیل یکی از روزنامههای متعصب حامی برجام در توجیه چرخش دولت به سمت کشورهای آسیای میانه مینویسد: «بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم و حتی قبل از توافق ژنو حامیان پروژه ایرانهراسی متوجه شدند در چهار سال پیش رو نمیتوانند به راحتی به ابزار و سیاستهایی توسل جویند که با استفاده از آن پروژه امنیتیسازی ایران را مثل قبل پیگیری و ایران را در عرصه بینالمللی و منطقهای منزوی کنند.»
جالبتر اینکه شخصیتها و روزنامههای وابسته به جریان تجدیدنظرطلب قسمتهای دلخواه بیانیههای اخیر اتحادیه اروپا و مواضع مقامات ارشد اروپاییها را برجسته میکند و آنجا که به صراحت از سیاستهای ضدایرانی حمایت کرده یا ایران را همچنان به عنوان محور شرارت یاد میکنند و خواهان خاتمه دادن ایران به آزمایشهای موشکی میشوند سخنی به میان نمیآورند، کما اینکه بیانیه کشورهای اتحادیه اروپا بعد از سخنان ضدایرانی ترامپ حاوی چند بخش مهم بود که عمده آن اعلام حمایت از امریکا بود و به صورت صریح از ایران به عنوان کشوری که با موشک و دخالت در امور داخلی کشورها، امنیت منطقه را بر هم میزند یاد شده بود!
تئوری «تعدیل انقلابیگری در عرصه دیپلماسی حاوی دستاوردهای مهم اقتصادی است» نباید شکست بخورد، آنچه به راحتی قابل ردیابی میباشد این مسئله است که کشورهای اتحادیه اروپا نیز همچنان اجرای تعهدات خود مندرج در متن برجام را به تأخیر انداخته و همانند امریکاییها خواهان تغییر رفتار ایران در حوزه تحولات منطقه و آزمایش موشکی هستند، کما اینکه در قالب بیانیه و موضع رسمی نیز چنین مسئلهای را درخواست کردهاند و تحرکات جریان غربگرا- غربمحور برای تفکیک میان امریکا – اروپا و جلوگیری از شکست تئوری «تعدیل انقلابیگری در عرصه دیپلماسی حاوی دستاوردهای مهم اقتصادی است» با تجربیات عینی جامعه حداقل طی چهار سال اخیر منافات داشته و قدرت اثرگذاری نمیتواند داشته باشد.