او در این یادداشت عنوان کرده است: امروز که مد بهعنوان صنعت در جوامع درحال پیشرفت معرفی شده شاید لازم باشد کمی صنعتیتر به آن نگاه کرده تا بتوانیم این صنعت سرکش اما تأثیرگذار را هدایتپذیرتر کنیم.
طی مسیری بر اساس توجه به زیستبوم فرهنگی کشورمان و البته ذائقه تقریباً شکلگرفته جوان ایرانی! هرچند که این تشکیل ذائقه، بنیان خیلی از مظاهر و منازل فرهنگی ما را گسسته اما طبیعت پاکسرشت آدمی همیشه قابل اعتماد هست و میشود برای آن برنامهای بهتر ریخت.
خوشپوشی چه در اسلام و چه در فرهنگ چندهزارساله ایرانی همیشه مورد توجه بوده است. با کمی پژوهش و کنکاش در منابع ایرانی و البته اسلامی میتوان به کثرت این تأکیدات پی برد و آن را وجه مشترک بین فرهنگ و دین اطلاق کرد، وجه مشترکی که علاوه بر تأکید به فرزند زمان حال خود بودن، پوشیدگی را بهعنوان منزلت زن و مرد میداند،
پوشیدگیای که نه در بایدها و نبایدها و نه در بخشنامههای دولتی محل جستجوی آن هست بلکه باید در طراحی و تولید با توجه به اصول زیباییشناختی به آن رسید و به جوان خوشذوق ایرانی با زبان هنر و ادب ارائه کرد. هرچند که بستر برگزاری نمایشگاههای مد و لباس از سوی دولت فرصت خوبی بوده اما این موضوع نباید تصور دولتی کردن این صنعت را برای دولتمردان ما پررنگ نماید بلکه این نمایشگاهها و جشنوارهها باید محلی برای ذائقهسنجی مخاطب و حلقه وصل بین فعالان مد و لباس باشد و دولتمردان و فعالان فرهنگی صرفاً به کسب نظر و دریافت پیام مخاطب بسنده نمایند. احتمالاً حوزه ورود و حمایت دولت در بهترین مدل ممکن، حمایت مادی و معنوی از طراحان برای طراحیهای خلاقانه فارغ از تلقین نگاه دولتی، و راهاندازی استودیوهای طراحی بهعنوان محلی برای طراحی خوشپوشی و زیباپوشی میباشد.
هرچند که شاید لازم باشد نتیجه این طراحیها در کشورهای مجاور تولید انبوه شده و بهقیمت ارزان و رقابتی عرضه گردد تا اینکه بخواهیم در راستای حمایت از تولید داخل کالایی را به چند برابر قیمت رقابتی بهفروش رسانیم. بله، غفلت فرهنگی هزینه دارد و باید هزینه آن را پرداخت تا شاهد تحمیل هزینههای گزافتر از بیهویتی ملی و ارزشی نباشیم.
لزوم توجه به نقوش اسلیمی بهعنوان خزانه فوقالعاده از طرح و رنگ و تجانس هنر و هویت در کل دنیا مورد توجه میباشد حال اینکه چرا ما در داخل کشور اهمیت آن را کماهمیت میدانیم خود از مواردیست که باید بهدقت کارشناسی شود منتهی با کارشناسانی از جنس مقوله مد و لباس و افرادی که میتوانند موانع بهکارگیری آن را با صراحت بیان کنند. اینکه چرا رسانه و فرهنگ عمومی ما نتوانست بهسمت بهکارگیری این هویت زیبا در صنعت مد برود و اینکه آیا اصلاً ما قائل به صنعت بودن مد هستیم یا نه، که البته نه!
تا زمانی که مد و لباس بهعنوان یک صنعت نگاه نشود و تلاش برای برقراری ارتباط میان طراح، مروج و مدل، بلاگرها و مدپژوهان، مزونداران کوچک و تولید کنندگان بزرگ با ذائقه مخاطب ایرانی برقرار نشود احتمالاً به دستاورد محسوس و مدل مطلوبی برای اشاعه مد و طرح ایرانی نخواهیم رسید و لازم است خانهای مستقلتر از خانه سینما و موسیقی و… برای مد هم در نظر گرفته شود تا فارغ از تحکم نگاه دولتی محلی برای بحث و گفتگو بین حاضران این عرصه گردد.
دولت هم میتواند بهعنوان یک نقشآفرین خوب حمایتهای مادی و ترویجی خود را از طراحان ایرانی و تولیدکننده ایفا کرده و برای حفظ همین مقدار اندک از هویت ایرانی در عرصه مد، از ورود تصدیگرایانه به این عرصه اجتماعی و فرهنگی اجتناب نماید.
با تلاش مستمر و هدفمند میتوان ظرف مدت ده سال ذائقه جوان باهویت ایرانی را به خوشپوشی بر مبنای اصالت و فرهنگ و مدلهایی که برای خودمان هست مطابقت داد. فعالان فرهنگی و فعالان صنعت مد و لباس آمادگی خود را برای برگزاری نشستهای هماندیشی و فعالیت بر اساس خروجی این نشستها اعلام مینماید.