این برنامه با فرض ثبات اقتصاد کلان تدوین شده است و سیاست و راهکار منعطف و مشخصی در صورت تغییر و تحولات اقتصاد کلان ندارد.
به رغم انتقادات موجود، رویکرد اصلی این برنامه نیز تزریق منابع مالی است که در صورت عدم نظارت، انحراف و اتلاف منابع اتفاق میافتد.
ثبات، پایداری و میزان تحقق منابع پیشبینی شده (تسهیلات بانکی و منابع صندوق توسعه ملی) نیز جای بحث دارد و منابع مالی پیشبینی شده از طریق تسهیلات تکلیفی بانکها، فشار مازادی بر شرایط کنونی نظام بانکی به حساب میآید.
این برنامه فاقد راهکار و سیاست مشخص در خصوص بهبود فضای کسب و کار است.
نقش دولت و بخش خصوصی، نحوه تعامل این دو در برنامه مشخص نیست.
در خصوص بهبود تعامل کارگر و کارفرما، از نظر تقنینی و اجرایی راهکار مشخصی ارائه نشده است.
مطالعات نشان میدهد که ۸۰ درصد از اشتغالزایی دو سال گذشته (یک میلیون و ۳۰۰ هزار شاغل اضافه شده) ناشی از فعالیت بنگاههای زیر ۱۰ نفر کارکن و بدون هیچ نوع سیاستگذاری یا تزریق مالی خاص بوده است. این در حالی است که در این برنامه با تزریق ۲۱۵۰۰ میلیارد تومان منابع مالی، امکان ایجاد ۹۷۰ هزار فرصت شغلی از طریق دستگاههای اجرایی پیشبینی شده است و سیاست یا راهکار مشخصی برای اشتغالزایی از طریق بنگاههای خرد دیده نمیشود.
در نظام نظارت و پایش اجرای برنامه، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان ناظر معرفی شده است که این موضوع از دو جنبه قابل انتقاد است: وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی خود مجری و متولی تعدادی از طرحهای ذیل برنامه اشتغال فراگیر است و نمیتواند همزمان هم مجری و هم ناظر باشد.
در این برنامه نقش نظارتی سایر دستگاههای نظارتی از جمله سازمان برنامه و بودجه کشور، سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات و قوه مقننه در نظر گرفته نشده است.
باتوجه به اینکه بخش مهمی از اجرای برنامه اشتغال فراگیر به رسته فعالیتهای منتخب برمیگردد؛ در حالی که هنوز مطالعات شناسایی رستههای منتخب در تعدادی از استانها صورت نگرفته است، این امر موجب میشود مجریان برنامه در برآورد منابع مورد نیاز و همچنین بهرهگیری از زمان با مشکلاتی مواجه شوند؛ بنابراین پیشبینی میشود که اجرای بیشتر طرحهای پیشنهادی به پایان امسال نیز نمیرسد و لازم است در لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ تأمین منابع آن منظور شود.
با توجه به انتقادات فوق، نمیتوان انتظار داشت که به رغم عنوان برنامه «اشتغال فراگیر» از بطن این برنامه، راهبرد کلان و بلندمدت مشخصی برای اشتغالزایی احصا شود؛ بلکه فقط باید به توفیق اجرای چندپروژه عملیاتی آن هم به شرط تحقق منابع مالی بسنده کرد.
عضو افراطی مجلس ششم نامزد استانداری اصفهان
نامزد استانداری اصفهان از عناصر تندروی متحصن در مجلس ششم است که نامه خیانت بار موسوم به جام زهر را امضا کرد.
به گزارش رجانیوز، در حالی نام «ابوالفضل-ر» به عنوان یکی از گزینههای استانداری اصفهان مطرح شده که یکی از عناصر تندرو در مجلس ششم بود. سال ۱۳۸۱، برخی نمایندگان مجلس ششم تمام فعالیتهای قانونی مربوط به حوزه نمایندگی را رها کرده و سرگرم بازیهای سیاسی شده بودند. برای این شیطنت سیاسی هم حاضر بودند شرایط عادی کشسور را بحرانی معرفی کنند و با استدلال اینکه خطر حمله آمریکا به ایران نزدیک است(!) تمام اصول انقلاب را به قتلگاه بفرستند و با نامه تعارف جام زهر جای پایی برای آمریکاییها در کشور باز کنند.
امروز با اینکه تعداد زیادی از این نمایندگان در انگلیس و فرانسه و آمریکا علیه ایران و به نفع جریان ضداسلامی موضع میگیرند اما تعدادی از آنها نیز در کشور حضور دارند.
«ابوالفضل-ر» از نمایندگان مجلس ششم است که در کارنامه خود علاوه بر امضا کردن نامه موسوم به جام زهر در سال ۱۳۸۲ جزو نمایندگانی بود که نزدیک به یک ماه در مجلس تحصن کرد. او همراه با تعداد دیگری از نمایندگان تندرو علیه نظارت قانونی شورای نگهبان دست به حاشیهسازی زد که خوشحالی دشمنان را در پی داشت. نکته جالب اینکه وی در انتخابات نمایندگی سال ۹۴ خودش عضو هیئت اجرایی انتخابات تهران بود و در رد صلاحیت افرادی چون حمیدرسایی در هیئت اجرایی نقش داشت!
انتصاب عنصر تندرو برای مردم انقلابی و ولایی استان اصفهان خبر خوبی نخواهد بود، چرا که نه تنها این انتصاب، به وضوح خلاف شعار اعتدالگرایی دولت روحانی است و گزینه مذکور محبوبیتی بین جریانهای فعال و طیفهای فکری این استان، حتی اصلاحطلبان میانهرو ندارد بلکه انتخاب مهرهای که به حاشیهسازیهای فراوان معروف است موجب عقبگرد این استان و افتادن در ورطه سیاسی کاری میشود.
به نظر میرسد همین سهمخواهیها همراه با دوستی دیرینه نامبرده با جهانگیری باعث شده تا وی به عنوان گزینه جدی این مسئولیت معرفی شود. سابقه این رفاقت به زمانی برمیگردد که اسحاق جهانگیری مسئولیت استانداری اصفهان را برعهده داشته و نماینده یکی از شهرستانهای این استان بود.
نامبرده که از فعالین ستاد انتخاباتی موسوی در سال ۸۸ بوده، با حکم جهانگیری به «معاون توسعه روستایی و مناطق محروم کشور» منصوب شده و تاکنون در همین مسئولیت است. مسئولیتی که نتوانسته در حوزه مناطق روستایی و محروم تحول ایجاد کند.
برجام مسئله اول و آخر ما نیست /سرگرم «شوی ترامپ» نشویم
نباید تماشاچی شوی ترامپ باشیم. عبور از گردنه ترامپیسم، سهلتر از گردنههایی است که تاکنون به سمتی از آن عبور کردهایم.
روزنامه رسالت در یادداشتی به قلم محمدکاظم انبارلویی نوشت: ترامپ خود را ملزم به هیچ عهد و پیمانی نمیداند و آن را هم به همپیمانان و هم رقبای جهانی خود اعلام کرده است.
این عریانترین سیمایی است که میتوانیم از آمریکای امروز داشته باشیم.یک حقیقت برای ما روشن است و آن اینکه دیپلماسی خارجی آمریکا براساس راهبرد «سرکاری» بسته میشود. آمریکاییها ۵۰ سال است فلسطینیها را سرکار گذاشتند و با مذاکرات صلح آنها را سرگرم کردهاند. استکبار جهانی از متن و روح هر مذاکراتی فقط توسعه و تسلط خود را در منطقه دنبال میکند و طرف مذاکره را «سرکار» میگذارد تا او فرصت اندیشیدن درست برای دفاع پیدا نکند.«حزبالله» و «حماس» با خروج از این برنامه «سرکاری» در راهبرد آمریکا در منطقه اخلال و آن را بلاموضوع کردند.
زیست انقلابی ما، اداره کشور، درک راهبردهای دفاعی ما، فکر کردن به اقتصاد مقاومتی، مسائل فرهنگی و اجتماعی و… دستور کار همیشگی ملت و دولت ایران باید باشد. آمریکا با سرگرم کردن ما در جنگ سخت و نبرد نرم و اخیراً جنگ دیپلماتیک میخواهد ما را از مسیر درست حرکت کردن در مدار راهبردهای نظام و رهبری دور کند.
برجام نه مسئله اول و نه مسئله آخر است. وزن و ضریب آن در پردازش به مسائل اصلی انقلاب باید مشخص شود و ما مسیر خود را در خط امام و رهبری نباید گم کنیم. عبور از گردنه ترامپیسم سهلتر از گردنههایی بوده که تاکنون از آن به سلامت عبور کردهایم.هفته گذشته آقای رئیسجمهور در دفاع از برجام به عنوان حمله و هشدار به آمریکا چیزی کم نگذاشت. ویژگی سخن او در دفاع از سپاه به عنوان یک رکن بزرگ در حفظ امنیت ملی قابل تقدیر است اما متأسفانه روزنامههای دوم خردادی در اوج بدعهدی آمریکا هنوز از بزک کردن چهره دشمن خجالت نمیکشند. آنها سخنان رئیسجمهور را در صفحه اول خود یا واتاب ندادند یا اگر دادند ناظر به این موضعگیری صریح و روشن ضد آمریکایی نبود. این رسانهها باید تکلیف خود را با مردم معلوم کنند. آنها نمیتوانند از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یارانه بگیرند اما به نفع فرهنگ و ارشاد آمریکایی کار کنند. مگر همین رئیسجمهور نبود که آنها برای دفاع از او سنگ تمام گذاشتند پس چه شده است که مواضع صریح ضد آمریکایی و منطبق بر صیانت از امنیت ملی او را سانسور یا کم رنگ میکنند؟!
با خودت چند چندی آقای مطهری؟!
علی مطهری میگوید، روحانی در معرفی وزیر علوم تعلل کرده و باید مانند احمدینژاد مستقل عمل کند.
وی در گفتوگو با ایسنا، از تأخیر روحانی در معرفی نامزد پیشنهادی برای وزارت علوم انتقاد کرد و مدعی شد: علت طولانی شدن معرفی وزیر علوم به روش آقای روحانی برمیگردد. ایشان میخواهد رضایت همه نهادها و دفتر رهبری را جلب کند و چنین چیزی ممکن نیست. در واقع حق مجلس ضایع میشود. تنها نهادی که باید نظر بدهد، مجلس است. رئیسجمهور باید گزینه پیشنهادی خود را معرفی کند و مجلس باید نظر بدهد.
وی افزود: الان در معرفی وزیر علوم آقای روحانی باید آن کسی را که خودشان اصلح میدانند، معرفی کنند و منتظر اعلام رضایت دیگران نباشند. همین سرپرست فعلی وزارت علوم آقای دکتر سید ضیاء هاشمی به نظرم مناسب است. چرا کار را معطل کردهاند؟ آقای احمدینژاد در اینگونه موارد مستقلتر عمل میکرد و کمتر اجازه دخالت میداد.
درباره این اظهارات چند نکته شایسته یادآوری است. اولاً نامزد پیشنهادی رئیسجمهور برای وزارت علوم، در ساعات آخر منصرف شد و این انصراف هیچ ربطی به نهادهای دیگر نداشت. ثانیاً آقای روحانی یک بار به صراحت ادعای دروغی را که مطهری مجدداً مطرح میکند، رد و تکذیب کرده و با این وجود معلوم نیست کسی که درست یا غلط عنوان نایب رئیسی مجلس را یدک میکشد، اصرار دارد به شایعهپراکنی مسموم رسانهها و محافل ضد انقلاب فریب بدهد؟ چه کسانی مطهری را تحریک به این فضاسازی مسموم میکنند؟!
ثالثاً مطهری در حالی از ضایع شدن حق مجلس سخن میگوید که در طول ۴ سال گذشته اغلب در قواره وکیلالدوله عمل کرده و فاقد کمترین اراده و استقلال رأی بوده است. نمونه فاحش این قضیه، در تصویب ۲۰ دقیقهای برجام در مجلس است که مطهری در واکنش به اعتراضها درباره این شتابزدگی مدعی شد ۲۰ دقیقه هم برای بررسی و تصویب برجام زیاد بود«!» چنین شخصی چگونه میتواند از حق و حرمت مجلس سخن بگوید؟
رابعاً ستایش استقلال عمل آقای احمدینژاد از سوی مطهری هم قابل تأمل است. علی مطهری اولین بار با اصرار احمدینژاد و دولت وی، در فهرست اصولگرایان وارد مجلس شد. او در عین حال این اواخر به موضع مقابله به هر قیمت با احمدینژاد و دولت وی افتاد و از همین مستقل عمل کردن احمدینژاد شاکی بود؛ حالا معلوم نیست که چگونه همان روحیه مورد اعتراض مطهری، تبدیل به روحیه مورد تحسین شده است.
مطهری در بازی مشترک – و به ظاهر مقابلهجویانه- با حلقه انحرافی، افتضاح و بیآبرویی دو طرفه استیضاح وزیر کار در زمستان ۹۱ را پدید آوردند که این هم از حوادث عبرتآموز است. در آن قضیه نیز، طرف دعوا و منازعه مطهری احمدینژاد و روحیه خاص او بود و وزیر وقت کار و رفاه دستمایه این دعوا شد.
سر دولت کلاه رفته اما روحانی به منتقدان پرخاش میکند
عصبانیت اخیر روحانی در سخنرانیاش در دانشگاه محصول سرنوشت نامعلوم نوزاد برجام است.
به نوشته مشرقنیوز، آقای روحانی در دانشگاه تهران مجددا به منتقدان حمله کرد.
در شرایطی که ترامپ تلاش دارد تا اهداف و سیاستهای خصمانهاش به ویژه در بخش مسائل خارجی را به پیش ببرد و حالا دیگر دست از سر جناح مخالف خود برداشته و کمتر منتقدینش را مورد حمله قرار میدهد اما روحانی رویکرد متفاوتی را در پیش گرفته است و تمرکز خود را بیشتر معطوف به منتقدین کرده است.
کمتر سخنرانی از رئیسجمهور میتوان شنید یا خواند که وی سخن از نقدپذیری دولتش بزند و منتقدین را با الفاظی خاص تخطئه و تخریب نکند.
در همین حال و در شرایطی که از رئیسدولت و تیم رسانهای آن انتظار میرود تا به واسطه «زایمان ناقص برجام» پیکان حملات خود را متوجه بدعهدی و سیاست خصمانه ایالات متحده نمایند، روزنامههای زنجیرهای با بزک اروپاییان از تقابل اروپا و آمریکا نبرد خیالی میسازند و رئیسدولت نیز تنها به اعلام موضعی کماثر علیه دولت ترامپ اکتفا میکند.
بخش عمده انرژی دولت روحانی و رسانههای زنجیرهای، مصروف حمله به منتقدین برجام میشود گویا بدعهدی آمریکاییها نتیجه سیاست منتقدین بوده نه دولت یازدهم و دوازدهم! در این رهگذر رئیسجمهور برای توجیه عملکرد خود در توافق برجام از تفسیر برجامی آیات قرآن و عاشورای حسینی نیز دریغ نمیکند.
سؤال اینجاست که حسن روحانی نگران چیست؟ چرا او به منتقدین حمله مینماید؟
مقام معظم رهبری اخیرا فرمودند: «اشکالی که نسبت به مذاکرات هستهای داشته و داریم و مکرر نیز در جلسات با مسئولان مطرح کردیم این است که مذاکرهاشکالی نداشت اما باید در این مذاکره مراقبت و دقت لازم انجام میگرفت تا اینگونه نباشد که هر غلطی که طرف مقابل انجام بدهد، نقض برجام محسوب نشود اما هر اقدام ایران، نقض برجام محسوب شود».
بیش از همه رئیسجمهور درک کرده که روح و جسم برجام به بدترین شکل ممکن مورد تعرض قرار گرفته است.
متاسفانه روحانی کلید نجات از این ناکامی را در ساخت بحران میبیند؛ بحرانسازیهایی که برخی از آنها با وجود منقضی شدن تاریخش همچنان برای دولت مؤثر خواهد بود و حمله به منتقدین از جمله آنهاست. در این صورت با تشدید فشار از سوی آمریکاییها، دولت روحانی در عوض اقدام متقابل، بحرانهای داخلی جدیدی را برای انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی شکل خواهد داد.