نیمه پر/ ساختار نظام فعلی حاکم بر آمریکا و غرب بدلیل اتکا بر اصل سود و سرمایه و به عبارتی ارجحیت مطلق پول بر اخلاق و انسانیت، خود مولد ناهنجاری هایی مانند خشونت، تبعیض نژادی، سکس و … می باشد.
بعد از گذر از قرون وسطی و شروع رنسانس علمی غرب، نظام لیبرال غربی توانست حس پیشرفت خواهی و اشتیاق به تمدن شکوفا را در مردم تا حدود زیادی ارضاء کند و سالهای زیادی نیز بر این منوال گذشت.
ولی اکنون آرام آرام مردم سرزمینی غرب فهمیده اند پیشرفت های مادی بهای اندکی بود که در ازای آن، همه پیوندهای اخلاقی، عاطفی و معنوی را از دست داده اند.
البته این بحران صرفاً به خاطر سوء مدیریت یک رئیس جمهور و یا چند نخست وزیر ایجاد نشده است، بلکه رأس هرم تصمیم گیر، کارتلهای بزرگ اقتصادی صهیونیستی بسیار قدرتمند غرب( در اصل همان فراماسون) حاکم بر غرب و آمریکا، در ارائه و حاکمیت این نظام جایی برای اخلاق و معنویت در نظر نگرفته است.
خشونت پلیس و همچنین ارتش آمریکا چه در داخل آمریکا و چه در خارج از مرزهای این کشور ( عراق، افغانستان و…) صرفاً بدلیل اختلاف رنگ و نژاد نیست.
زیرا رنگین پوستهای زیادی در پلیس و ارتش آمریکا حضور دارند پس باید علت این خشونت های رو به گسترش را در جایی دیگر جستجو کرد.
عموم جامعه آمریکا از دوران طفولیت از طریق سینما و تلوزیون در معرض بمباران تصویری شدید هستند که شنیع ترین و خشن ترین صحنه ها را شاهد هستند.
بگفته محققان، مردم آمریکا در استفاده از تصاویر و فیلمهای پورنو (سکس) مقام اول را در بین مردم دنیا دارند که البته صحنه های خشونت آمیز فیلم های سینمایی و … را بدان اضافه کنید.
حال مجسم کنید اگر این مردم و طیفی از آن اگر در حوزه ای بنام جامعه پلیسی و ارتش آمریکا قرار بگیرند و ابزارهای لازم قانونی و وسایل مجهز آن مانند انواع سلاح و شوکر و… را در اختیار داشته باشند چه صحنه های دردناکی را می توانند ایجاد کنند.
اگر بخواهیم این خشونت ها را صرفاً در اختلاف رنگ و نژاد ببینیم، کشتار حدود ۲۵ نفر از کودکان دانش آموز را بدست یک جوان سفید پوست آمریکایی چگونه توجیه پذیر است؟!
جز این است که باید به اصل آن که همان نظام بیمار و ناقص لیبرالی رجوع کرد.
البته دولتمردان آمریکا بارها برای توجیه این رخدادها به عواملی غیر اصلی مانند فقدان جامعیت قانون حمل سلاح، عدم شفافیت اختیارات پلیس و اعتراف تلویحی به وجود اندکی خشونت در طیفی از افسران و کادر پلیس اشاره می کنند.
ولی هیچگاه نمی گویند که این چالش ها حاصل حاکمیت نظامی است که بطور اصولی و برنامه ریزی شده مورج خشونت، تبعیض نژادی، بی اخلاقی، فساد و فحشاء و… می باشد، زیرا در آن صورت اصل وجودی خود را زیر سوال برده اند.
به هر حال سینما و جراید و تلوزیون نیز در انحصار همین نظام است و همه این ابزارها وقتی در اختیار نظام سلطه قرار می گیرند، می توانند ملتی را در بی خبری و جهل نگه دارند و خود کما فی السابق مشغول چپاول ملت های دیگر باشند.
ولی شروع جنبش معنوی وال استریت و فرگوسن و دیگر شهرهای آمریکا شاید نوید بخش شکوفایی اخلاق و معنویت در این جوامع باشد.
رضا قاسمی/