به گزارش نیمه پُر رامسر، گذشته مادر عبرتهاست، آینده پدر امیدهاست و التزام نادرست به حال، فرزند ناقصالخلقه این دو است.
فساد هرکجا که باشد پدری دارد و مادری اما هیچ دیدهاید در یک خانواده، از خطای زنی یا شوهری یا خواهری و برادری چشمپوشی میشود و یا اینکه اعتیاد فرزندی را کتمان میکنند و یا لغزشها و اشتباهات وابستگان را فراموش یا که پشت گوش میاندازند و در کنار آن از درمان غفلت نمیشود یا که غفلت میشود و در حقیقت با مصالح عمومی نیز همین برخورد میشود.
آنها که هدف، عقیده، دشمن و منافع مشترک دارند، مدافع و محافظ یکدیگرند، نه آنها که نژاد و زبان مشترک دارند.
مصالح عمومی مانند امنیت، محیط زیست، بیتالمال و عدالت برای همه سودمند است.
مصالح و منافع عمومی یک کشور باید محافظانی به اندازه جمعیت همان کشور داشته باشد. برای مثال در کشوری که ۳۱ استان دارد، اگر هر استان بخواهد تنها از خودش دفاع و محافظت کند و منافع خود را مدنظر قرار دهد و برای آن تلاش کند، پس هر استان فقط یک محافظ دارد اما اگر هریک از استانها از مصالح و منافع دیگر استانها نیز محافظت نماید و مدافع حقوق آنها هم باشد، آن وقت است که ما برای هر استان ۳۱ محافظ و مدافع خواهیم داشت.
درمان انقلابی باید داشت، اما نه با تهمت و افشاگری. شاخصی برای اندازهگیری عدالت اجتماعی در جوامع محلی و قومیتی و حتی در نهادها برای غلبه بر مشکلات مرتبط با فساد که در توزیع خدمات اثر میگذارد نیست که لازم است جدی گرفته شود.
برای این درد نسخه درمان انقلابی پیچیده شود تا رخنه جغرافیایی مانند شکاف درآمدها افزایش نیابد که این شکاف و رخنه ناشی از فساد، بر معاش و معاد جامعهای که مردم ستون فقرات حکومت آن هستند اثر میگذارد، و باعث میشود آنها که مانند یک خانواده هستند را از هم دور یا که نسبت به هم بیتفاوت و یا دلبسته به بیگانگان کند و خلاصه اینکه عدالت فردا، توجیه فساد امروز نیست و در هر جا که فساد غلبه دارد پس اصل مبارزه با فساد است چون سرایت میکند و فساد یک جا محتبس نمیشود.
مقتدر مظلوم امام علی(ع) از دوستان خود شکایت میکند و درد دلی جانسوز دارد که :«أرید ان اداوی بکم و انتم دائی، کناقش الشّوکه بالشّوکه»؛ میخواهم مشکلات و دردها را با شما درمان کنم و حال اینکه خود شما همین خودتان درد من هستید.
یعنی حضرت رهبر و پیشوایی است که میخواهد اما نمیتواند چون کارشکنی میشود، و مانند کسی است که میخواهد خار را با خاری دیگر خارج کند و حال اینکه خار را با وسیلهای و سوزنی که پاک باشد از پا یا دست خارج میکنند چون آلودگی ندارد و مقاومتی بیشتر دارد و درد تازه ساز نیست و بگذریم از اینکه خارها هم یکی دوتا نیست.
زندهدلی چنین گفت که در یک شهری شغالی از خانه مدیری خوردنیهایی را برد و رفت. در راه گرگ پختهای را دید و با تعجب پرسید: اینها را از کجا آوردهای؟ شغال گفت: از خانه فلان رئیس اداره فلان.
آن گرگ باران دیده گفت: اگر نمیخواهی نسل فردایت در این منطقه و محیط منقرض شود، برو و آنها را سر جایش بگذار چون صبح آن مدیر که بیدار میشود و میبیند که خوردنیها را بردهاند و جای پای تو هست، به زیر دستانش دستور میدهد که تمام شغالها را به میخ بکشند و احتمال این هم هست که امنیت آنها که جای پا مثل تو دارند هم به خطر بیفتد.
حجتالاسلام محمد ادریسی
منبع: بلاغ