نیمه پر/ رهبری، صبح پنج شنبه در دیدار جمع مجمع عالی بسیج مستضعفین، فرمودند: «می دانیم که این دولت امریکا است که نیازمند توافق است و از هرگونه عدم توافق ضرر خواهد کرد و اگر این مذاکرات در نهایت نیز به نتیجه نرسد، جمهوری اسلامی ایران ضرر نخواهد کرد.»
مذاکره ایران و آمریکا بحثی نیست که تازه متولد شده باشد، چرا که از بعد انقلاب، به ویژه پس از اشغال لانه جاسوسی، این موضوع یا پروژه راه انداری شد و امروز هم مثل دیروز، ۲ گروه سیاسی ،۲ نگاه نسبت به مسئله مذاکره و رابطه با آمریکا دارند.
گروه اول: آنهایی هستند که آمریکا و رابطه با آمریکا را راه نجات اقتصادی کشور و راه رسیدن به پیشرفتهای صنعتی و تکنولژیکال می دانند و معتقدند باید هژمون امپرالیستی غرب را پذیرفت و البته بخشهایی از این گروه خودی و بخشهایی هم غیر خودی محسوب می شوند.
جریان فتنه و رادیکالیسم اصلاحاتی سکولار در کشور غیرخودیهای غرب زده هستند.
جریان موسوم به کارگزاران یا تکنوکراتهای دهه ۶۰ هم خودی هایی هستند که مسئله صدور انقلاب را ماجراجویی و رابطه با آمریکا را یک نیاز دانسته و معتقدند نباید برای رژیم صهیونیستی مزاحمت ایجاد کرد. (منصرفین سیاسی)
لیکن گروه شماره دو که متشکل از امام(ره) و رهبری و قاطبهی امت شریف ایران اسلامی است، معتقدند آمریکا شیطان بزرگ است و نظام سلطه صهیونیسم جهانی با سرکردگی او (آمریکا) می خواهد بر سرنوشت سرزمین همه ملتها به ویژه جهان اسلام سیطره و تسلط پیدا کند، بنابراین باید علیه او دست بکار شد و مبارزه کرد و برای مبارزه و جهاد هم از دشمن، اجازه دشمنی نباید نگرفت و اساساً انقلاب اسلامی از نقطه اوج استثمار جغرافیای دو سر سلطه جهان، یعنی کمونیسم شرقی و لیبرالیسم غربی ظهور کرد و شعار «لا تظلمون و لا تظلمون» را سر داد و گفت: «من نه ظلم می کنم و نه ظلم را می پذیرم و جهان تقسیم بر ۲ یعنی جهان ناتو و جهان ورشو با حق مشترک وتو هم نتوانست امام خمینی(ره) را منفعل سازد تا دست از انقلاب اسلامی و آرمانهای انقلاب بکشد و فرمود: «صدای شکستن استخوانهای کمونیسم شرق را می شنوم.» و بعد فرمود: «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و آن را زیر پا له می کنیم.» و باز فرمود: «رابطه با آمریکا رابطه “گرگ و میش” است یعنی خوی و منش گرگ، میشخوری است پس نباید به او نزدیک شد.»
یک فرمان راهبردی مشترک در کلام نورانی امام(ره) و رهبری وجود دارد و آن این است که: «ما نیازی به رابطه با آمریکا نداریم و این آمریکا است که به رابطه با ما نیاز دارد و ما دنبال رابطه با آمریکا نیستیم.»
دراین مقال می خواهیم، ارزیابی کنیم که مختصات نیاز آمریکا به ایران اسلامی چیست؟
آمریکا به ایران نیاز دارد چون:
* ژست کدخدایی ایالات متحده و هژمونی استکباری او، به واسطه اقتدار امنیتی، سیاسی، نظامی و تکنولوژیک نظام مقدس جمهوری اسلامی در هم شکسته شد و تمام محاسبات راهبردی آمریکا در دنیا به ویژه در منطقه اسلامی مختل شد و امروز آمریکا شاهد ویرانی و انهدام منافع استراتژیک خود در خاورمیانه است.
بنابراین با توجه به عدم مهار پیشرفتهای خیرهکننده فنی و تکنولوژی ایران اسلامی که به تعبیر جرج فریدمن (رئیس انستیتوی استراتفور) : «ایران دارای تکنولوژی برتر خاورمیانه است و آنها نه تنها در شرایط منهای آمریکا بلکه در شرایط جنگ با آمریکا به دست آورد، با یک خدعه و نیرنگ، به دنبال مذاکره و بعد هم رابطه با ایران است تا این طور به دنیا القا کند که ایران اگر به پیشرفتهایی رسیده است، به واسطه رابطه با آمریکا و اجازه نظام جهانی بوده است.
این پروژه پنهان توسط آمریکا، نتایجی را دربر خواهد داشت که از این قرار است:
۱) جریان سکولار غرب زده در ایران که در حال حاضر به واسطه زلزله سیاسی ۸۸ – ۹۲ در شرایط “مهجوریت سیاسی” است و آمریکا به واسطه این نیرنگ یعنی “رابطه ایران و آمریکا” یک فرضیه و استدلال را به آنها قرض دهد که گفتمان مذاکره و رابطه با آمریکا سرنوشت محتوم ایران بود و ما (جریان سکولار) گفتیم و شما (جریان انقلاب) انکار کردید و حتی ما را متهم به جریان آمریکایی و اسلام آمریکایی می کردید و امروز همان کار را که ما سال های سال گفتیم، شما کردید.
۲) نگاه راهبردی آمریکا یک نگاه “پلورال” و تجزیه ای نیست، بلکه، یک نگاه کلان جهانی است، بنابراین یکی از دلایل نیاز آمریکا به ایران این است که به جریان بیداری اسلامی حدود ۲۸ کشور اسلامی به دنبال انقلاب ایدئولژیک هستند، این پیام را بدهد: که اگر از ایران الگوبرداری می کنید، فرجام و نهایت ایران، رابطه با امریکا شد و حتی این طور القا کند که برای توسعه و پیشرفت، لاجرم باید مثل ایران به رابطه با آمریکا تن دهید، بنابراین شاخص “ضدیت و نفرت” از نظام سلطه با نماد “مرگ بر آمریکا” را از ادبیات سیاسی تان حذف کنید (مثل ایران) و اگر شاخص ضدیت با نظام سلطه و نفرت از آمریکا از معادلات و محاسبات جهان اسلام و بیداری اسلامی حذف شد، یک انحراف استراتژیک ایجاد می شود و این انحراف، سرآغاز مهار بیداری اسلامی می شود.
۳) پیشرفتهای خیرهکننده ایران اسلامی در شرایط “تحریم” به وجود آمد و ایران به واسطه زیست در شرایط تحریم، ضرورتاً و لاجرم باید خود دست به کار شود (که شد) و برآیند این خودباوری ملی، عدم وابستگی به غرب و استقلال همه جانبه بوده است، از این رو آمریکا متناسب با اهداف راهبردی خود که به دنبال جبران “خطای استراتژیک” خود یعنی تحریم ایران است تا به وسیله ایجاد رابطه البته به شکل آبرومندانه و به شرط حفظ ژست کدخدایی، بهانه را از دست ایرانیان بگیرد تا بیش از این علوم از انحصار آمریکا و غرب خارج نشود.
۴) یکی از ضعف های استراتژیک ایالات متحده که معاصر انقلاب اسلامی به وجود آمد ضعف اطلاعاتی در مورد ایران اسلامی بود و هست، از این رو می تواند این حقیقت راهبردی را به واسطه ایجاد خدعه در رابطه و مذاکره پوشش دهد تا دیگر به استقراض داده های اطلاعاتی از سرویس های دیگر کشورها و یا اپوزسیون درمانده ایرانی در خارج نیازی نداشته باشد.
۵) امروز آمریکا، همان شرایط دوران کارتر را دارد که گفته بود: روزی ما (آمریکا) تعیین می کردیم که چه کسی در ایران شاه باشد، نخست وزیر باشد ولی در حال حاضر این ایران است که در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تاثیر می گذارد، بنابراین آمریکا نیازمند به رابطه با ایران است تا از این افتضاح داخلی خود خارج شود و دیگر کاندیداهای ریاست جمهوری ایالات متحده آنقدر نیاز به خلق مانیفست های نوین برای مهار ایران نباشند.
۶) یکی از نیازهای فوری ایالات متحده، آن هم در شرایط بسیار بدخیم اقتصادی و زیست در دوران ریاضت اقتصادی، این است که منافع خود را در خاورمیانه حفظ کند و اینگونه شاهد انهدامش نباشد و در این بخش با توجه به قدرت منطقه ای و فرامنطقه ای ایران و ناتوانی نظامی و اطلاعاتی ناتو و متحدان اروپایی اش نیاز به رابطه و تعامل با ایران اسلامی دارد چرا که به تعبیر نتانیاهو: منطقه اسلامی با انگشت اشاره ژنرال سلیمانی (فرمانده سپاه قدس ایران) می چرخد.
۷) قوین ترین نقطه بحران در غرب، “بحران ایدئولژیک” است که غلبه هژمونیک غرب به واسطه این بحران در یک “چالش پهناوری” قرار دارد و از این رو به دلیل فقدان توانایی مواجهه ایدئولژیک با نظام فرهنگی اسلام، ضرورت ایجاد رابطه با ایران توسط آمریکا می تواند این خلاء هژمونیک را کمی الیتام بخشد (نظریه فرانسیس فوکویاما)
۸) رهبری فرمودند: «در شرایط بدر و خیبریم.» بنابراین مفهوم مخالف این نظریه امام این است که دشمن در شرایط شکست است و دشمن شکست خورده باید تابع باشد باید شروط حریف پیروز را بپذیرد و این یک قاعده عقلایی است.
فرید ذکریا (سردبیر نیوزویک و تحلیلگر ارشد CNN) گفت: هیچ کس نمی داند که هیات حاکمه آمریکا چقدر از رهبر ایران عصبانی است. امروز پیام “جیغ پنهان” ایالات متحده این است که، چرا ایران اسلامی آمریکا را “تحریم” کرده است و به نیازش که منافع استراتژیک اوست پاسخ نمی دهد.
بلاغ/ میثم معافی