به گزارش نیمه پر به نقل از نافع، حسین صادقی در یادداشتی نوشت: به راستی چه مقدار لازم است فضای رسانه ای، دانشگاهی و علمی کشور صرف بیان اهمیت اقتصاد مقاومتی شود تا نظر عده ای به این سمت جلب شود که اقتصاد مقاومتی چرا مهم است. اصلا آیا همچنان در درک اهمیت موضوع، خلاء خاصی وجود دارد.
حرف از اقتصاد مقاومتی است و در جواب این که آیا هنوز خلاء خاصی در حوزه ضرورت های توجه به اقتصاد مقاومتی وجود دارد، باید گفت بله وجود دارد و اتفاقا، این خلا در مواردی بسیار عمیق هم است.
اصلا برای تبیین اهمیت این حوزه شاید بهتر باشد برای چند سالی توجه به اقتصاد درونزا را فراموش کنیم تا ببینیم چه راحت در عرض همین چند سال تمام حوزه های نظام از هم گسسته شده و فروپاشیده می شود. چه آسان همه حوزه های اقتصاد، قطعه قطعه شده و وبا وابستگی تمام به خارج، ناگهان در سونامی خود خواسته ای گرفتار می شود.
حرف این نوشته، یک پیشنهاد ساده است؛ برای این که بدانیم اقتصاد مقاومتی چه میزتان اهمیت دارد و چه قدر مهم است، بهتر است که برای چند صباحی، موضوعی به نام اقتصاد مقاومتی را برای همیشه فراموش کنیم. به جای این که مدام تاکید در باب این حوزه داشته باشیم، هیچ حرفی در باره اش نزنیم و جریان اقتصاد کشور را ببریم به سمت واردات افسار گسیخته و کارناوال دلالی راه بیندازیم سمت اقتصادی که ریشه در سرمایه داری و دفاع از حریم دنیای سرمایه داری دارد.
به جای این که مدام از ضرورت ها سخن بگوییم، برویم به سمتی که همه فعالیت هایمان، بر خلاف ضرورت های اقتصاد مقاومتی باشد. مثلا برویم به سمتی که الویت کشور وارادات باشد. واردات از کشورهای متعددی که تاکنون با آنها ارتباط داشته ایم و نداشته ایم و از توان بالقوه آنها در تولید، بهره کافی نبر ده ایم. در آن صورت با پهن کردن فرش قرمز در برابر هر هیات دیپلماتیک، فرش دیگری نیز بر ای هیات اقتصادی و کارخانه داران آنها پهن کنیم و از این که آمده اند تا تولیداتشان را روانه بازارهای کشور کنند، حماسه های بسازیم و همایش ها برگزار کنیم.
پژو را روی سرمان بگذاریم که مجددا بیا و باز هر جا که سیاست و دیپلماسی فرانسوی ایجاب کرد تا ایران تحریم، شود، می توانی برگردی و و همان بلایی را سرمان بیاوری که مرتبه قبل آوردی.
بین چین و کشورهای تازه راه یافته از دروازه تحریم به سمت ایران، رقابت بگذاریم؛ رقابت وارد کردن انواع کالاهای درجه یک تا پایین ترین کیفیت ممکن. دروازه ها را به سمت هر کشوری که اراده ای برای وارد کردن کالا به بازار ایران را داشته باشد، بگشاییم و مصرف گرایی را تا جایی که می توانیم و نمی توانیم، رواج دهیم.
کارخانه های داخل را با هر ظر فیتی که به تولید مشغولند، از رده خارج کرده و تعطیل کنیم. فضایی ایجاد کنیم که هیچ ایرانی، هیچ نیازی به تولیدات داخلی نداشته باشد، هیچ کارخانه داری، تمایلی به تولید کردن نداشته باشد، هیچ مسئول محترمی درگیر ضرورت ها و باید و نبایدهای تولید در داخل نباشد. وقتی همه راهها به سمت بازار مصرف ایرانی باز شد، با خیال راحت دل بسپاریم به مصرف گرایی و وارداتی که همه نیازهای کشور را در حوزه مصرف تامین می کند.
حالا در چنین شرایطی ناگهان، کمی به عقب برمی گردیم و سئوال مهمی را از خود و همه آنها که در مرحله تردید و باور ناپذیری اقتصاد مقاومتی قرار دارند، بپرسیم. آیا همچنان ضرورت توجه به اقتصاد مقاومتی در هاله های تردید و انکار قرار دارد؟ آیا همچنان ضررتی برای قرار گرفتن در مرحله ضرورت ها وجود دارد؟
حالا موضوع را باید جدی و جدی تر گرفت. اقتصاد مقاومتی برنامه بلند مدت و همیشگی برای اقتصادی است که می خواهد روی پای خود بایستد و ناگهان آنچنان پایه های خود را مستحکم کند، که با نگاهی ایجابی به توانمندیهای داخلی، الگویی ایرانی- اسلامی از پیشرفت را ارائه دهد.
به نظر نگارنده، برای آنکه به عده ای ثابت کنیم که اقتصاد مقاومتی، یک ضرورت است و ضرورتی حیاتی است، کافی است از دروازه لجاجت وارد شده و همه توان خود را در اثبات این نکته به کار گرفت که “اقتصاد مقاومتی” مضر و زیان آور است. وقتی این استدلال به بن بست واضحات خورد، آن وقت باید راه باز باشد به سمت تبیین اساسی الگوی ایرانی و اسلامی اقتصاد مقاومتی.