چرا آیت الله به روستایی ها می تازد؟

چاپ

به گزار نیمه پر،  محسن ترکمانی در ائل نوشت:

آخرین لقبی که هاشمی به منتقدین، مخالفین، تازه به دوران رسیده ها، انقلابی ها شنبه داده است، روستایی بودن است! مقصود آیت الله از این اظهار عقده و کینه جدید آنچنان عیان نیست، اما آنچه عیان است به حد اعلی رسیدن لقب پراکنی در برخورد با دگراندیشان نسبت به اندیشه او و اطرافیان اوست، لقبی که او به طیفی داده است ابدا لقب بدی نیست، روستایی بودن، هویتی است که بسیاری بدان افتخار می کنند و آن را جزئی از هویت خود می پندارند، حال چه شده که هاشمی جزئی از هویت خود را که روستایی بودن است، توهین و مایه خفت!!! می پندارد و آن را خطاب به طیفی بکار می برد تا تخفیفشان دهد؟! آیا آیت الله دچار جهل یا انحراف هویتی شده که روستایی بودن را بد می پندارد؟! تلخ تر شاید آن باشد که امروز با گذشت سالها او دیگر گونه به اندیشه های انقلابی خود نگاه می کند و اندیشه ی دیگری تحویل جامعه و اطرافیان خود می دهد.

کسی نمی تواند نقش و حضور هاشمی را از ابتدای انقلاب و نقش خاص او را در مناصب مختلف  را رد کند که تاریخ خود گواه این حضور و نقش آفرینی است، کسی که همنشین امام(ره) بود، امروز جور دیگری سخن می راند و خاطره می سازد برای تصدیق اندیشه های خود که بنام اندیشه انقلاب ترویجشان می کند.

حال هاشمی، امروز خوب است، چرا خوب نباشد حالش، روزگار مجلس ششم و حمله تمام قد اصلاح طلبان علیه وی گذشته است و امروز پس گذشت چند سالی همان اصلاح طلبان زیر سایه او جمع شده اند تا حیات سیاسی خود را شاید بازیابند، او دیگر عالیجناب سرخ پوش نیست و به زعم عده ای سبزپوشاست و پناه جمع کثیری از افراطی ها، حال او خوب است، زیرا رقیب ۸۴ خود او و ۸۸ اندیشه او، اکنون دیگر رئیس جمهور نیست، همان را می گویم که در اولین روزهای پیروزی اش  بر رقیب ، هاشمی او را کوتوله سیاسی نامید و در اوج ذلت به سخره گرفت هیکل وقیافه رقیب را و از کینه شکست از او، چهار سالی بداخلاقی کرد و دوستانش در ۸۸ لجن پراکنی را به اوج رسانند و کشور را حداقل برای هشت  ماه به چالش امنیتی دچار کردند، که چرا ما برنده این بازی نبودیم حال بماند داستان تحریم پیشنهادی و حمایتی. آن روزها آیت الله به جای ادای نقش انقلابی، فضا را غبار آلودترکرد و از کینه همان رقیب، آتش فتنه را تندتر کرد، بماند حضور فعال مرض هاری (م.ه) در فتنه و پشتیبانی جبهه ضد مردم!

در این میان هاشمی از سمت ریاست مجلس خبرگان رهبری به کناره رفت و بسیار است داستان این ماجرا که چرا، چگونه و برای چه!

روزهای فتنه با درایت آن مرد و عنایت الهی، هرچند تلخ و سخت، اما سپری شد، سال ۹۲ فرارسید و دوباره آیت الله در سودای ردای ریاست جمهوری وارد میدان شد تا باز دو قطبی او  و رقیب ۸۴ این بار با گزینه مشایی تکرار شود و این شورای نگهبان بود که هر دو رقیب را از تشکیل دو قطبی ناکام گذاشت، جالب آنکه هر دو به سودای آن آمده بودند که شورای نگهبان به خاطر اینکه طرف مقابل را نمی تواند رد کند، مرا نیز بدان خاطر تایید خواهد کرد، اما نشد آنچه آیت الله و رقیبش در سر داشتند، بسیار به او برخورد آن زمان که احراز صلاحیت نشد برای به تن کردن ردای ریاست جمهوری و واکنشی مبهوت وار داشت بدین مساله،  من!!! من!!! من!!!، اما او عاقلتر بود و به مثابه موسوی احمقانه سیاست نورزید و با مهندسی میدان کارزار و مهره چینی، روحانی را با برند خود و اصلاح طلبان برنده میدان دید.

روحانی با برند هاشمی رئیس جمهورشد، یعنی تفکر هاشمی مجددا بر دولت جمهوری اسلامی و دستگا های اجرایی حاکم شد و مرد میدان سیاست با یک تیر، دو نشان زد، هم رقیب دیرینه از میدان به در شد و هم اصلاح طلبان فحاش و یاغی نسبت به او، مظلومانه و دردمندانه در پناه او جمع شدند و این یعنی اوج لذت برای او.

واقعا سیاست ورز است آیت الله که بازی چند سال باخته را با مهره چینی و صبر تبدیل بردی اساسی کرد و حال می خواهد در هر حال میدان بازی را ظفرمندانه ترک کند. تز های مملکت داری او توسط دولت یک به یک در حال اجراست و او هر روز مشعوف تر از دیروز و این روزها که توافق هسته ای  به سرانجام در آستانه فرجام نامعلوم رسیده است، شادانه فریاد صحت  و پیروزی تفکر خود را در مواجه با استکبار می زند و اسب خود را برای انتخابات خبرگان زین می کند! این بار سید حسن خمینی را نیز می خواهد به همراه خود داشته باشد تا اندیشه های خودبافته خود را بیشتر و بیشتر وجهه و مشروعیت بخشد، مشروعیتی برای اندیشه های جعلی امام نشان،  آن هم نه از خود امام که از نوه امام!

همه اینها را آوردم تا بگویم زیاده از آیت الله نرنجید ، تقصیری ندارد، این ها هذیان های شعف پیروزی است که به زعم خود این روزها در آن غوطه ور است و خود نمی داند که عاقلانه نیست به این روند تاختن که پیروزی ساختگی این روزها، آنچنان که می پندارد هم پایدار نخواهد بود، زیرا یارانت به مثابه بلمی(قایق) اجاره ای به تو می نگرند تا حیات سیاسی خود را بازیابند و آن روز باز مشخص نیست چگونه به تو بتازند، گرچه تو امروز آنچنان استحاله شده ای که آنان از تو احساس خطری نکنند و دیگر اینکه، بعید می دانم   استکبار بیش از این برای اندیشه تو خوش رقصی کند و ناکام خواهد ماند اندیشه تغییر ساختار و استحاله داخلی جمهوری اسلامی که برای ده و سال اندی برنامه ریزی کرده اند و کرده اید،  همان مخالفان و منتقدان اندیشه تو که روستایی می خوانیشان، رویش های انقلابی امام روح الله اند و انقلاب و اندیشه او را تا افق ظهور پیش خواهند برد زیرا که خلف صالح امام، همچو او ایستاده است بر سر عهد و پیمان!

عاقبت بخیری دعای خوبی ست برای همگان بخصوص برای انقلابی ها! و چه بسیار کسانی که انقلابی بودند و انقلابی نماندند، انقلاب در حرکت است و هر که ایستاد، جدا شد و … امید که عاقبت بخیر باشی و باشیم!