به گزارش نیمه پر به نقل از تبریزبیدار، مقدمه چند ماهی است میگویند در سوریه دو گروه قدرتمند در تخاصم با دولت بشار اسد وجود دارد یکی پیکارجویان اسلامگرا یا همان داعش که نیازی به معرفی ندارد و دیگری پیکارجویان میانه رو یا همان جبهۀ النصرۀ خونخوار؛ کافی است رسانهای بخواهد از گروهی حمایت کند، به لطایفالحیل و با واژگانی زیبا و آراسته از آن تجلیل خواهد کرد و تبلور احساست القا شده در مخاطب را به نظاره خواهد نشست.
اسلام رحمانی
«اسلام رحمانی» نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ اسلام رحمانی یعنی اسلامی که صرفاً رحم و عطوفت و رحمت است؛ یعنی برشی از یک واقعیت؛ یعنی گرفتن «رُحَمَاءُ بَینَهُمْ» و رها کردن «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ»؛ یعنی «أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ».
دکتر ابراهیم فیاض، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران دربارۀ معنی اسلام رحمانی مینویسد: «هم در دعای ندبه و هم در زیارت جامعه داریم که اگر توحیدتان بدون امامت و ولایت باشد، حتماً دچار خشونت خواهید شد. چنین تفکری در ایران نیز تحت عنوان اسلام رحمانی در حال مطرح شدن است. اسلام رحمانی یعنی اسلام بدون ولایت. اسلام رحمانی، اسلام بدون امامت و ولایت است که منتهی به شرک خواهد شد؛ چراکه در این نگاه نشانهشناسیاش را خودمان مهیا خواهیم کرد و آیات الهی به دست خودمان تعریف خواهند شد. در واقع صحیح آن است که گفته شود اسلام رحمانی و رحیمی هردو را با هم میخواهیم. ما حتی در اسماء توقیفی هستیم؛ یعنی وقف میکنیم؛ مگر آن اسمائی که خود خدا و یا ائمه گفته باشند. ما نمیتوانیم برای خدا، اسم درست کنیم؛ بنابراین هم اسلام رحمانی شرک است و هم اسلام داعشی. در واقع در این هر دو، دین بدون نشانه میماند و از آنجایی که انسان نمیتواند بدون نشانه معنا را منتقل کند، خلق نشانه برای دین به دست خود آنها میافتد که از دل چنین فرایندی جز اومانیسم بیرون نخواهد آمد. شاید کل فرایند را بتوان اینگونه گفت: تخریب یا حذف همه نشانهها و تأسیس یا تعیین نشانههایی به دست خودشان.»
لیبرالیسم اسلامی یا اسلام لیبرالیستی؟
قرائتهای اقتباسی از اسلامِ همخوان با مدرنیته در عرصههای سیاسی – اجتماعی که توسط برخی نظریه پردازان سیاستپیشۀ مسلمان مطرح میشود، افراد را ناچار از تحملِ مذهبی با شاخصهای لیبرالیسم مینمایاند و آنرا تنها مسیر زندگی بهتر معرفی میکند.
ایدئولوژی لیبرالیسم مبتنی بر ابرگفتمان اومانیسم، سبک زندگیای با شاهکلید «لسفر»، بدست میدهد. لفسر، به مفهوم «ولش کن بگذار هرچه میخواهد و میشود، بشود»، اجازۀ ظهور و بروز دینی شخصی و دلخواه فرد را ارائه میدهد. لیبرالیسم نمیگوید خدایی وجود ندارد؛ لیبرالیسم به لحاظ جایگاهی که برای خود تعریف کرده است میتواند از هر مذهبی و هر اندیشهای عضو گیری کند. «مسلمان لیبرال»، واژهای نامأنوس برای لیبرالیسم نمیباشد. خدایی که برای مسلمان لیبرال معرفی و جا انداخته شده است، خدایی فقط مهربان و کاملاً بیخیال! است که اصولاً کاری ندارد چه کسی چه اتفاقی را رقم میزند، خدای لیبرالیسم، نه اقتصاد بلد است، نه سیاست میداند، نه پیامبری دارد و نه کسی را معصوم قرار داده است. «اسلام رحمانی» فرزند همین لیبرالیسم است.
قلب معنا
مخالفتها با انقلاب اسلامی با رویکردهای مختلف بوده است: مدعیان اسلام رحمانی، مدافعان لائیسیته، جریان متحجر مدعی دین که انقلاب اسلامی را حرکت در راستای متهم ساختن دین میخواند، شیفتگان تمدن غربی که انقلاب اسلامی را مانعی برای توسعه میبینند و…؛ این جریانات همواره درصدد غبارآلود کردن فضای زیست اجتماعی کشور بودهاند؛ عمق غبارآلودگی فضا ناظر به تمسک جریان اسلام رحمانی به مفاهیمی است که از قالب معنایی خود خارج شدهاند. قرآن کریم سه مرتبه در جاهای مختلف میفرماید: «یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ» که نشان از حیلۀ قدیمی و خطرناک دشمن راجع به تحریف مفاهیم کلمات و حفظ ساختار و سیرت زشت آنها در صورت زیبا دارد.
رهبر معظم انقلاب راجع به «اسلام رحمانی» میفرماید: «گاهی یک شعارهایی داده میشود، شعارهای بهظاهر اسلامی که باطناً اسلامی نیست؛ از جملهی چیزهایی که اخیراً خیلی رایج شده و انسان میشنود در نوشتهها و در گفتهها، «اسلام رحمانی» [است]؛ خب، کلمهی قشنگی است، هم اسلامش قشنگ است، هم رحمانیاش قشنگ است؛ امّا یعنی چه؟ تعریف اسلام رحمانی چیست؟ خب، خدای متعال، هم رحمان و رحیم است، هم «اشدّالمعاقبین» است؛ هم دارای بهشت است، هم دارای جهنّم است. خدای متعال، مؤمنین و غیر مؤمنین را یکجور به حساب نیاورده؛ اَفَمَن کانَ مُؤمِنًا کَمَن کانَ فاسِقًا لا یَستَوون (سورهی سجده، آیهی ۱۸؛ آیا کسی که مؤمن است، چون کسی است که نافرمان است؟ یکسان نیستند). اسلام رحمانی که گفته میشود، قضاوتش در مورد مؤمن، در مورد غیر مؤمن، در مورد کافر، در مورد دشمن، در مورد کافرِ غیر دشمن چیست؟ همینطور پرتاب کردن یک کلمه بدون عمقیابی، کاری است غلط و احیاناً گمراهکننده. بعضیها که در حرفها و نوشتجات و اظهارات این تعبیر «اسلام رحمانی» را به کار میبرند، انسان مشاهده میکند و خوب احساس میکند که این اسلام رحمانی یک کلیدواژهای است برای معارف نشئتگرفتهی از لیبرالیسم، یعنی آن چیزی که در غرب به آن لیبرالیسم گفته میشود. البتّه تعبیر لیبرالیسم و عنوان لیبرالیسم برای تمدّن غربی و فرهنگ غربی و ایدئولوژی غربی هم تعبیر غلطی است؛ چون واقعاً آنها نه لیبرالاند، نه اعتقاد به لیبرالیسم به معنای واقعی کلمه دارند؛ ولی خب حالا یک اصطلاحی است لیبرالیسم. اگر اسلام رحمانی اشارهی به این است، این، نه اسلام است، نه رحمانی است؛ مطلقا. تفکّر لیبرالیستی از تفکّر اروپای قرن هجدهم و نوزدهم -یعنی زیربنای فکری اومانیستی که نفی معنویّت و خدا و مانند اینها است- سرچشمه میگیرد. چون خدایی نیست، پس سلیقهای است؛ چیزهای بشری اینجوری است؛ حتّی در حقایق علمی و حقایق آزمایشگاهی، شما ببینید سلیقهها چقدر مختلف است. امروز یک تشخیصی را در مورد یک مادّهای میدهند که مثلاً برای فلان بیماری یا برای فلان مشکل، مفید است؛ چند صباح بعد باز هم دانشمندانی اعلام میکنند که نخیر، این مفید نیست، مضر است! یعنی کارهای غیر مستند به وحی الهی، در معرض خطا و اشتباه و دو گونه اندیشیدن و اینها است. پس تفکّر وقتی خدایی نشد، سلیقهای است؛ سلیقهای که شد، آنوقت ارزشها بر اساس منافع گروههای قدرتمند تعریف خواهد شد.»
«مسلمان رحمانی»؛ دیندار تجزیهگر
خداوند رحمان در قرآن کریم با نفی تفکر اسلام رحمانی در قالب تجزیهگری آیات الهی به مفهوم پذیرش برخی از آیات و رد کردن برخی دیگر از آیات، ضمن آیات ۸۹ تا ۹۱ سورۀ حجر میفرماید: «و بگو: «من انذار کننده آشکارم!» (ما بر آنها عذابی میفرستیم) همانگونه که بر تجزیهگران (آیات الهی) فرستادیم! همانها که قرآن را تقسیم کردند (آنچه را به سودشان بود پذیرفتند و آنچه را برخلاف هوسهایشان بود رها نمودند)!».
میلاد نظری