چرا به هم دروغ می گوییم؟

چاپ

نیمه پر/ دروغ سر منشاء همه بدی هاست و عدالت در آن گم شده و نادیده گرفته می شود؛ چه بسا یک دروغ جامعه ای را از مسیر حقیقت دور کرده و به گمراهی بکشد. در بسیاری از مواقع دروغ باعث فتنه می گردد که در فرهنگ اسلامی دروغگو را دشمن خدا دانسته اند.

نمونه چند دروغ در جامعه

۱) تا بحال چند بار با این صحنه برخورد کرده‌اید که راننده خودرویی که برای سوار کردن مسافر ایستاده است، در حالی که هیچ مسافری ندارد و یا تنها یک مسافر سوار کرده است، فریاد می‌زند « … دو نفر، دو نفر» و پس از سوار شدن دو نفر مسافر، ندای «… یک نفر، یک نفر» سر می‌دهد، اما تا هنگامی که هر چهار مسافرش تکمیل نشود، حرکت نمی‌کند. در واقع هم راننده خودرو و هم مسافرین می‌دانند که تا چهار مسافر سوار نشوند، اتومبیل در سر جای خود است؛ این یکی دروغ می‌گوید و آن دیگران دروغ او را می‌پذیرند.

۲) در عمده بازارهای میوه، میوه‌هایی که در بالا و در معرض دید مردم است، کیفیتی متفاوت با میوه‌هایی دارند که در نهایت به مشتری عرضه می‌شود. ما مردم این را می‌دانیم و با قبول این شرایط و حداکثر با اظهار گله‌مندی به خرید خود ادامه می‌دهیم.

۳) گمان نمی‌کنم نیازی به ارائه مثالهایی از توضیحات برخی فروشندگان یا دلالان فروش خودرو و خانه و غیره باشد.

۴) به برخی آگهی‌ها از جمله «انجام پروژه‌های دانشجویی»، «چاپ مقالات علمی به نام شما»

و غیره نگاهی بیاندازید. همه آنها یعنی ما تقلب می‌کنیم و بنام شما پروژه انجام می‌دهیم و شما هم آن را به عنوان پروژه یا مقاله خود به استادتان ارائه می‌دهید. هم استادتان از شما راضی‌ است، هم شما از نمره‌تان و هم ما از پولمان! انشاء الله که خداوند نیز به خاطر این خدمتی که به خلق می‌کنیم از ما راضی باشد!!
دروغ‌گویی:

دروغگویی وجه اصلی دروغ است که عبارت است از بیان سخن یا خبری بر خلاف آنچه واقعی است. این همان وجهی است که در جامعه مذموم شمرده شده می‌شود. برخی دیگر از مصداقهای این عمل خلاف عبارتند از ریاکاری، تقلب و تحریف است که آنها نیز با درجات مختلف مذموم شمرده می‌شوند.
دروغ‌باوری:

دروغ باوری به معنی آن است که سخن دروغی را که شنیده‌ایم به سادگی باور کنیم و آن را صحیح بپنداریم بدون آنکه کمی در صحت آن بیاندیشیم. نمونه‌هایی از آن در پذیرفتن ادعاهای گاه‌به‌گاه وجود نابغه‌ای در کشور با بیش از ده‌ها ابداع فوق پیشرفته، کج شدن برج میلاد و سقوط قریب‌الوقوع آن، عدم وجود پدیده فرار مغزها و غیره است. بدیهی است که ممکن است در بسیاری موارد برای ما امکان بررسی و تشخیص درستی یا نادرستی یک سخن به راحتی وجود نداشته باشد. اما تا چه حد بر روی سخن یا خبری که می‌شنویم فکر می‌کنیم و امکان درستی آن را می‌سنجیم؟
دروغ‌پذیری:

دروغ‌پذیری به آن معنی است که متوجه دروغ بودن سخنی بشویم اما یا گوینده را تایید و تشویق کنیم و یا نسبت به آن واکنشی نشان ندهیم. به عنوان مثال اگر فروشنده‌ای در مورد کالایی اطلاعات غلطی داد و ما متوجه شدیم آیا بازهم (اگرچه کالای دیگری را) از آن فروشگاه خریداری می‌کنیم؟ آیا با عباراتی از این دست که “حالا یک دروغی گفته، چیزی که نشده”‌، “قبول دارم این را دروغ گفت، ولی آدم خوبیه!”‌، “اینقدر سخت نگیر، چیزی که نشده”‌ یا “همه دروغ می‌گویند”‌ با موضوع کنار می‌آییم و یا حتی با عباراتی مثل “خوب حالشو گرفت”‌ یا “خوب پیچوندش!”‌ دروغگو را تشویق هم می‌کنیم؟

به گمان من علت اصلی وفور دروغ و دروغ‌گویی در جامعه ما باور یا پذیرش آن توسط بخش عمده‌ای از مردم است. در جامعه ما وجه اول دروغ، یعنی دروغگویی گناه و مذموم است اما دو وجه دیگر گناه دیده نشده و نسبت به وجود آن بی‌تفاوت هستیم. اما باید توجه داشت در جامعه‌ای که دروغ باور و دروغ‌پذیر است، دروغگویی به راحتی رشد می‌کند. علت آن این است که دروغ‌گو نگران هزینه دروغ‌گویی خود نیست چون یا دروغ او را باور می‌کنند و یا اگر هم متوجه دروغ بودن سخنش شدند یا با آن کنار آمده و واکنشی چندانی در مقابل آن نشان نمی‌دهند و یا آن را توجیه یا حتی تشویق می‌کنند. در نتیجه دروغ‌گویی هزینه زیادی برای گوینده آن ندارد. پس بدون نگرانی یا با نگرانی کم از برملا شدن دروغ، به دروغگویی خود ادامه می‌دهیم.

آیا در معاشرت‌های روزانه، همیشه به هم راست می‌گوییم؟ دروغ چقدر در جامعه رواج دارد؟

باید دقت کرد که بسیاری از خصیصه‌های منفی، ریشه در عواملی دیگر دارند، به طور مختصر به چند مورد از این عوامل اشاره می‌کنیم:
بی اعتمادی در جامعه

بی‌اعتمادی در جامعه می‌تواند عامل گسترش دروغگویی شود.

بنابراین یکی از راه‌هایی که می‌تواند به تضعیف دروغگویی کمک کند، اعتمادسازی در جامعه است و درعین حال تبیین دقیق ناپسند بودن این امر در یک جامعه اسلامی.
هر جامعه‌ای، چه دینی و چه غیردینی‌، چه ابتدایی و چه فراصنعتی، نیازمند وجود عنصر اعتماد است‌. اگر اعتماد نباشد، دیگر امکان معاملات تجاری و مانند آن وجود نخواهد داشت‌. امنیت که گاه معیار جامعه آرمانی تلقی‌می‌شود، چیزی جز نتیجه اعتماد نیست‌. اعتماد سرمایه اجتماعی بشر است و هر کسی از این سرمایه بیشتر بهره‌مند باشد، زندگی اجتماعی موفق‌تری خواهد داشت‌. همه انسان‌ها در زندگی اجتماعی و ارتباطات خود، بر یک اصل ناگفته و نانوشته‌ تکیه می‌کنند و آن اصل این است که دیگران به ما راست می‌گویند و در نتیجه ما به آنان‌ اعتماد می‌کنیم.

حال اگر خدشه‌ای به این اصل وارد شود و اعتماد موجود از میان برود، دیگر نمی‌توان شیرازه جامعه را حفظ نمود..
فقر

و از جمله عوامل بسیار ناگوار فقر، رواج دروغ و دروغگویی در جامعه است. انسان فقیر برای رهایی از چنبره فقر و نجات از ناداری، گاه از روی ناچاری و اجبار و گاه از روی اختیار و اراده، متوسل به دروغ می‌شود تا بلکه از این طریق مختصر درآمدی کسب نموده و برای مدتی هرچند کوتاه از فقر رهایی یابد. چه بسیار دیده و شنیده‌ایم فقرایی را که برای به دست‌آوردن قدری دارایی، متوسل به انواع و اقسام دروغ‌ها شده و سوگندهای دروغ بر زبان جاری کرده‌اند تا بلکه طرف مقابل را وادار به ترحم و دلسوزی نموده و از او کمکی هرچند اندک دریافت دارند. توجه به این مطلب ضروری است که فقر خود دارای اشکال متعددی است و تنها در فقر مالی، خلاصه نمی‌شود. گاه فقر فرهنگی به رغم غنای مالی، باعث ارتکاب معاصی از جمله «دروغگویی» می‌شود و بسیارند افرادی که در عین برخورداری از تمکن مالی به دلیل عدم تربیت صحیح و به عبارت دقیق‌تر «فقر فرهنگی» به دروغگویی مبادرت می ورزند. ولی به هر حال فقر چه در شکل «مالی» آن و چه در شکل «فرهنگی»اش یکی از عوامل ابتلا به دروغگویی است.

مرجع : تبیان