پیام فضلی نژاد/ارتش سری روشنفکران: رابطین خوب آمریکا

چاپ

نیمه پر/  عماریون – نگاه نو و كيان در جست وجوي هدف واحدي بودند و هر يك، از نقطه عزيمتي به سوي آن حركت كردند. نيروي نگاه نو متكي به حلقه اي بود كه علي ميرزايي (مديرمسئول) و خشايار ديهيمي (دبير شوراي نويسندگان) در 6 شماره نخست آن را ساماندهي كردند. چهره هايي چون عزت الله فولادوند، مصطفي رحيمي، بهاءالدين خرمشاهي، فخرالدين عظيمي، فريبرز رييس دانا، عبدالحسين آذرنگ، هرمز همايون پور، عبدالله توكل، رضا رضايي، مراد فرهادپور، نادر انتخابي، كريم امامي، گلي امامي، فاطمه ولياني و… بدنه شوراي نويسندگان را تشكيل مي دادند. به تدريج روشنفكران سكولار مقيم اروپا و آمريكا نيز به جمع آنان پيوستند؛24 كساني مانند ژانت آفاري (فمينيست بهايي و عضو ارشد بنياد اشرف پهلوي)، بزرگ نادرزاد (معاون وزير فرهنگ رژيم پهلوي)، حورا ياوري (پژوهشگر مقيم نيويورك)، رامين جهانبگلو (نويسنده مقيم فرانسه)، محمدرضا نيكفر (فلسفه دان لائيك مقيم آلمان)، مهرداد درويش پور (جامعه شناس لائيك مقيم اروپا).
11084_802
:::لینک پاورقی در روزنامه کیهان:::
بدنه حلقه كيان را نيز 2 سطح از فعالان سياسي در بر مي گرفتند؛ يكي بدنه تئوريك نشريه شامل چهره هايي مانند عبدالكريم سروش، محمد مجتهد شبستري، رضا تهراني، ابراهيم خليفه سلطاني، محمدجواد غلامرضا كاشي، ناصر هاديان، آرش نراقي، سيدمرتضي مرديها، محمدتقي فاضل ميبدي؛ و ديگري چهره هاي سابق و لاحق وزارت اطلاعات يا مديران ارشد دولتي مانند عطاالله مهاجراني، سعيد حجاريان، محسن آرمين، عباس عبدي، حسين قاضيان، محسن امين زاده، مصطفي تاج زاده، محسن كديور، اكبر گنجي، عمادالدين باقي و عليرضا علوي تبار بودند.
در اين هنگام عبدالكريم سروش و سيدمحمد خاتمي تنها زوجي بودند كه گزينه هاي مقبولي براي بازي در نقش جديد سياستمداران سكولار ارزيابي مي شدند.
ارديبهشت 1370 كه خاتمي بر صندلي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تكيه زده بود، در انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران به قياس شالوده هاي نظام اسلامي با سيستم فلسفي نظام سرمايه داري پرداخت و گفت غرب پس از طي پروسه اي طبيعي، «خود را با واقعيت محك زده» و «مباني نظام امروز مبتني بر آزادي است.» او نتيجه گرفت دنياي نظر و عمل غرب «دنيايي واقعي است و آزادي محور» كه «با طبع بشر سازگار است، اما دنياي اسلام قرن ها از صحنه زندگي دور بوده است» و «گرفتار خلاء تئوريك»؛26 بنابراين اسلام «پاسخگوي نيازهاي بشر» نيست.27 خرداد 1370، كمتر از يك ماه بعد از سخنراني خاتمي، شهيد سيدمرتضي آويني با انتشار مقاله «تجدد و تحجر؟» در ماهنامه سوره به نقد آن پرداخت:
اين «آزادي» كه وزير محترم ارشاد آن را معنا كرده اند، مطلوب انسان هاي بدوي است و بشر امروز «بدويت» را به مثابه متضادي براي مفهوم «تمدن» مي شناسد و لذا از اين سخنان سخت در حيرت فرو خواهد شد… برخلاف آنچه وزير محترم ارشاد فرموده اند، خلاء مبتلابه ما (مسلمانان) در نظم اجتماعي و روابط بين انسان ها، «خلاء تئوريك» نيست. اسلام در مقام نظر هيچ نقصي ندارد و نقص – هر چه هست- از آنجاست كه تمدن امروز، محصولي منقطع از «وحي» است… مشكل امروز ما «غرب زدگي» نيست، «عوام زدگي» است.28
اشتراكات فكري سيدمحمد خاتمي و عبدالكريم سروش به تدريج آنان را نزد اپوزيسيون برانداز خارج از كشور در جايگاه «سياستمداران تجديدنظرطلب» قرار داد. مرداد 1371، ماهنامه كار (ارگان سازمان فدائيان خلق) با چاپ سرمقاله بهروز خليق درباره «نيروهاي رفرميست درون حاكميت اسلامي» نوشت:
حجت الاسلام «محمد خاتمي» وزير سابق ارشاد كه از عناصر «روشن بين» جناح اسلامي است، نظرات و ديدگاههايي را نيز از چند سال قبل مطرح نموده است. او معتقد است كه اسلام قرن ها از صحنه زندگي به دور بوده و در آن مواردي كه به نظم اجتماعي و روابط بين انسان ها برمي گردد، «دچار خلاء» است. لذا «فقه» بايد «تحول» پيدا كند تا با نيازهاي زمان متناسب شود. يكي از شخصيتهاي ديگري كه پرچم «رفرم در شريعت اسلامي» را برداشته است، «عبدالكريم سروش» است. سروش در حقيقت به اين امر اصرار مي ورزد كه مديريت فقهي ناتوان از اداره جامعه كنوني و پاسخگويي به نيازهاي بشر امروز است. در زمينه ولايت مطلقه و آزادي نيز نظرات سروش مبتني بر نفي ولايت و قدرت مطلقه است. حجت الاسلام «محمدجواد حجتي كرماني» نيز در سلسله مقالاتش با عنوان نقش زمان در تطور فقه كه در «روزنامه اطلاعات» چاپ مي شود، در صدد امروزي كردن دين است.
سایت رسمی پیام فضلی نژاد/