دو بال اقتدار ایران؛ از موشک تا روایت

چاپ

به‌گزارش پایگاه خبری‌تحلیلی «بلاغ» در روزهایی که خاک ایران آماج حملات ناجوانمردانه‌ٔ رژیم صهیونیستی بود، بسیاری تنها به قاب رسانه‌ها چشم دوخته بودند تا ببینند نیروهای مسلح چگونه پاسخی کوبنده می‌دهند. اما در دل این میدان جنگ، جبهه‌ای دیگر نیز فعال بود؛ جبهه‌ای بی‌سلاح و بی‌زره، اما مسلح به شعر، تصویر، صدا، دوربین و روایت. جبهه‌ای که مردم و اهالی فرهنگ و هنر، رسانه‌ها، شاعران، گرافیست‌ها، فیلم‌سازان و روزنامه‌نگاران در آن ایستادند و در کنار ارتش و سپاه و انتظامی و امنیتی، پیروزی را رقم زدند.
اگر موشک‌ها و سامانه‌های دفاعی، بازدارنده‌ٔ تجاوز سخت دشمن بودند، این فرهنگ و روایت بود که به دل‌ها امید و دشمن را در جنگ روانی شکست داد. تحمیل آتش‌بس، پس از اقتدار و قدرت نظامی نیروهای مسلح و امنیتی؛ حاصل همدلی و هوشیاری مردمی بود که با زبان فرهنگ و هنر و رسانه، پیام خود را به جهانیان رساندند.

فرهنگ و تمدن ایران‌زمین، پیشینه‌ای دیرپا دارد، اما در این روزگار، بیش از همیشه نیازمند بازنگری در شیوه‌های گفتمان‌سازی و روایت‌گری است. در نبردهای امروز، مهم‌تر از نتیجه‌ٔ میدان، تصاحب ذهن‌هاست. از این‌روست که نقش هنر و رسانه در منع تحریف حقیقت و انعکاس دقیق واقعیت‌ها، حیاتی است.
چه‌ بسیار بودند هنرمندانی که در این ایام، صدای مردم شدند. از یک قطعه‌ٔ موسیقی حماسی مانند ترانه‌ٔ محسن چاوشی، تا یک نقاشی هنرمندانه، یا یک دوبیتی کوتاه و تأثیرگذار، یک عکس ماندگار، یا حتی یک توییت یا استوری هنرمندی که قلبش برای ایران تپید؛ همه‌ٔ این‌ها بخشی از پازل قدرت فرهنگی ما بود. و چه زیبا بود اجرای سمفونی ملی ایران در کنار برج آزادی پس از آتش‌بس؛ گویی فرهنگ، پایان جنگ را با صلح و صدا جشن گرفت.

در این میان، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، نه‌تنها با قدرت و صلابت در میدان عمل ظاهر شدند، بلکه خود بدل به بخشی از الهام فرهنگی و هنری ملت شدند؛ مانند تصویر سربازی که از جان می‌گذرد برای امنیت وطن یا فرمانده‌ای که آرام اما قاطع سخن می‌گوید برای آرامش و اقتدار میهن. و آن‌چه در قاب‌های ماندگار روایت‌گران جنگ، در نواهای آهنگ‌سازان حماسه، و در اشعار و نقالی‌های معاصر جلوه‌گر شد، چهره‌ای انسانی، شریف و فرهنگی از این قدرت نظامی است. نیروی مسلح ما، امروز تنها حامل سلاح نیست، بلکه حامل نمادهای غرور ملی، عزت و روحیه‌ای فرهنگی است که در دل مردم می‌نشیند و در خاطره‌ٔ جمعی ثبت می‌شود.

امروز ایران مملو از گفتمان‌های فرهنگی گوناگون است؛ از روایت عاشقانه‌ٔ وطن، تا تصویر مقاومت، از نقاشی دیواری در کوچه‌ها، تا تئاتر خیابانی در میدان‌های شهر، از نگارش کتاب تا اجرای قطعات موسیقی وطن‌دوستی؛ اگر این گفتمان‌ها کنار هم قرار گیرند، نیرویی عظیم پدید می‌آید که می‌تواند ملت‌ها را متأثر کند و دشمنان را مأیوس. هنر، آن‌چنان‌که در حافظه‌ٔ تاریخی ما ثبت شده، ماندگارتر از هر بمبی است.

استان مازندران نیز در این روزهای سرنوشت‌ساز، حضوری شایسته و پیشتازانه داشت. مردم این دیار، در کنار رفتارهای فرهنگی و نجیبانه‌ٔ خود با مسافران و آسیب‌دیدگان ناشی از تجاوز رژیم صهیونیستی، نشان دادند که فرهنگ مازندران، فرهنگی زنده، اخلاق‌مدار و وطن‌دوست است. اهالی فرهنگ، هنر و رسانه در مازندران نیز پای کار بودند. از تولید محتوای رسانه‌ای و هنری تا پویش‌های همدلی و روایت‌گری؛ همه نشان داد که در بزنگاه‌های تاریخی، دل‌ها برای ایران یکی می‌تپد.

اکنون زمان آن است که این روایت‌ها حفظ و بازتولید شوند. روایت‌هایی که امید می‌دهند، هویت می‌سازند، و نسل آینده را به باور درونی قدرت ملی پیوند می‌زنند. فرهیختگان فرهنگ و هنر و رسانه‌ٔ مازندران، فراتر از اختلافات سلیقه‌ای، نشان دادند که مرزهای‌شان نه حزبی، که سرزمینی‌ست. و این یعنی ما ملتیم؛ ملتی با دو بال قدرت: اقتدار دفاعی و قدرت فرهنگی.

یادداشت: حسین قاسمی