در مذاکرات کمر اقتصاد کشور شکست

چاپ

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بلاغ؛ این روزنامه به قلم یک دیپلمات سابق نوشت: حدود ۱۱ سال قبل یعنی ۲۰ خرداد ۱۳۹۳، در یادداشتی تحت عنوان «تابویی که شکسته شد» نوشتم «سال قبل در چنین روزهایی (قبل از انتخابات ۲۴ خرداد) حتی تصور اینکه ایران و آمریکا این‌گونه فارغ از جنجال‌ها بتوانند دور یک میز رو در روی هم به گفت‌وگو بنشینند فرضی محال می‌نمود و اگر بزرگ‌ترین دستاورد مذاکرات ایران با قدرت‌های جهانی موسوم به ۱+۵ را شکست این تابو بدانیم، بیراهه نرفته و سخن به گزاف نگفته‌ایم… مهم این است که رویکرد مذاکره بین دو طرف برای برون‌رفت از مشکلات و برطرف کردن موانع حداقل در موضوع پرونده هسته‌ای و دستیابی به توافق، خواست و نیازی دوطرفه است.»
امروز و پس از گذار تحولاتی سهمگین در منطقه نمایندگان ایران و آمریکا سه دور گفت‌وگو را پشت سر گذاشته‌‌اند. گفت‌وگوهایی که اکثر تحلیلگران آن را به طرز شگفت‌انگیزی دور از انتظار و مثبت ارزیابی کرده‌اند. شاید تنها تفاوت آنچه که امروز شاهد آن هستیم با تحولات ژنو و وین (منتهی به برجام) در رفتار مخالفان داخلی است. آن زمان، روزنامه مشهوری، که نیاز به ذکر نامش نیست، کیسه‌ای به تن نویسنده یادداشت کشید و با همان دستاویز به اصلاح‌طلبان مرعوب تاخت. امروز اما، اکثریت قریب به اتفاق همان طیف از روزنامه گرفته تا اصولگرایان صاحب‌منصب و ائمه جمعه گفت‌وگو با آمریکا را عین صواب دانسته و هر یک به زبانی آن را ضروری می‌دانند.
از زمان اتفاق میمون و مبارک آغاز مذاکرات ایران و آمریکا، کراراً گفتم که مفهوم واقعی و هدف غایی سیاست «تامین خیر و کاهش مرارت» مردم است. تغییر رویکرد حاکمیت را باید به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد. روشن است این سخن به آن معنا نیست که دو کشور وارد بهشت رویاهای خود شده‌اند و به تعبیر عامیانه همه ‌چیز گل و بلبل شده است.  گسل‌های بین تهران و واشنگتن به قدری عمیق است که نمی‌توان به این زودی از عادی شدن مناسبات سخن گفت. مهم قرار گرفتن این قطار در ریل منتهی به مقصد، برداشتن موانع با نرمش و انعطاف و پذیرش منطق برد –  برد در مذاکرات است.
لازم نیست در انگیزه‌ها کنکاش کرد و نیت‌خوانی را مبنای تحلیل قرار داد. مسئله کاملا روشن است. اگر راهبرد دور جدید مذاکرات آنچنان که گفته‌اند، اطمینان از راهبرد غیرنظامی صنعت هسته‌ای ایران از یک‌سو و رفع یا لغو تحریم‌ها از‌سوی دیگر است، عدم اصرار بر تحقیر حریف جزء لاینفک این راهبرد خواهد بود.
به نظر اکثر کارشناسان، در بهترین شرایط برای توافق قرار داریم. تردید نکنیم کسی جز ترامپ نمی‌تواند تصمیم به توافق گرفته و آن را اجرا کند. او هم جسارت و توانایی این کار و هم ابزارهای قانونی این مهم را در دست دارد. با توجه به برخورداری از حمایت اکثریت در کنگره و علاوه‌بر اینکه مانعی برای پیشبرد توافق با ایران ندارد ترامپ می‌تواند در صورت لزوم آن را به صورت معاهده در سنا به تصویب برساند. اقدامی که دست رئیس‌جمهور بعدی در آسیب زدن به این توافق را می‌‌بندد».
درباره این یادداشت چند نکته قابل بررسی است:
۱) کدام تابوشکنی؟ مگر اولین بار بود مذاکره و توافق اتفاق می‌افتاد و مگر اولین بار بود که طرف آمریکایی با وعده، سر طرف ایرانی (مدعیان اعتدال و اصلاحات) شیره می‌مالید و امتیاز نقد می‌گرفت و سپس زیر وعده و تعهداتش می‌زد؟! شماها با همین منطق مبتذل تبدیل تابوشکنی ادعایی به دستاورد مذاکره(!) به عوام فریبی پرداختید و خیال طرف مقابل را آسوده کردید! در مقابل و در میدان واقعیت، توافق افتضاحی را روی دست کشور گذاشتید که حتی در دولت اوباما نیز بارها با تحریم‌های جدید نقض شد و سرانجام ۸۵۰ تحریم را به ۲ هزار تحریم رساند. توافقی بدون تضمین و مکانیسم شکایتی یا پرداخت خسارت‌، نامتوازن، و در عین حال حاوی مکانیسم مسخره ماشه علیه طرف ایرانی! با این وجود برخی عوام فریبان جشن گرفته بودند که تابوی مذاکره شکست و خر برفت و خر برفت و…!
۲) مذاکره و توافق قبلی نه تنها نیازی از کشور برطرف نکرد بلکه دولت وقت را گرفتار و نیازمند التماس از دشمن بدعهد و کلاهبردار کرد و به هیچ جایی هم نرساند. مذاکره با پایمال‌کننده حقوق ایران در برجام، ضرورت کشور نیست، بلکه آزمون دوباره‌ای است تا خوابزدگان سیاسی دوباره و چند باره بفهمند که دولت‌های آمریکا دنبال تعامل برابر و محترمانه و توافق معتبر برد- برد نیستند، بلکه می‌خواهند دیکته کنند (و البته با ایستادگی طرف ایرانی نخواهند توانست، چرا که روزگار خوش خیالی و اعتماد به دشمن تمام شده است).
۳) چرا نباید در انگیزه طرف پایمال‌کننده حقوق ایران در توافق برجام کنکاش کرد؟! دولت آمریکا کجا گفته که در ازای مطالبات غیر قانونی‌اش حاضر است تحریم‌ها را لغو کند و تضمین معتبر هم بدهد که بدعهدی شرم‌آور قبلی را تکرار نکند؟!
۴) کنگره راساً بانی بسیاری از تحریم‌های چند لایه و سختگیرانه است و قطعاً دوسوم آن حاضر نمی‌شوند تحریم‌های مذکور را لغو کنند تا ایران بتواند استفاده اقتصادی پایدار انجام دهد. ضمن اینکه حتی اگر به فرض محال کنگره تحریمی را تعلیق یا لغو کند، باز هم دستش برای احیا یا تشدید همان تحریم‌ها بسته نیست. علاوه‌ بر اینکه هر دو سال یک‌بار هم ترکیب کنگره قابل تغییر است.
۵) نهایتاً باید یادآوری کرد که رشد اقتصادی نزدیک به صفر درصد در دوره دولت برجام، سقوط شدید درآمدهای صادراتی و نفتی، خالی شدن کم سابقه خزانه، حذف بی‌سر و صدای یارانه ۲۰ قلم کالا به خاطر همین سقوط درآمد دولت، تحمیل رکورد تورم ۴۵ درصدی به مردم، تعطیلی هشت هزار کارخانه و مصائب بسیاری از این دست، عبرتی کافی است تا یقین کنیم که معطل گذاشتن مسئولیت‌های دولت و اعتماد به دشمن، نه تنها نمی‌تواند دستاورد تلقی شود بلکه می‌تواند نتیج خسارتباری در پی داشته باشد. با این حال چون دروغ کنتور نمی‌اندازد، متهمان آن فجایع بزرگ با اعتماد به نفس می‌توانند همچنان تابوشکنی را برای مردم فاکتور کنند!