وی افزود: کودک در اکثر مواقع خودش را با یکی از شخصیتهای خاص داستان مقایسه و از او طرفداری میکند. آن وقت والدین میتوانند دربارهی خواستهها و آرزوهای فرزندشان به اطلاعاتی دست یابید.
این روانپزشک گفت: شاید کودک خودش را به جای یکی از شخصیتهای آرام داستان بگذارد. در این صورت ممکن است به میلِ خود رفتارهای خشن و پرخاشگرانهاش را کمتر کند. والدین حتی میتوانند به فرزندشان اجازه دهند تا موضوع داستان را خودش تعیین کند. شاید او بخواهد قهرمان باشد و به این وسیله نشان دهد که آیا میتواند خشونتش را به شکل یک رفتار مسئولانه تغییر دهد؟
قاسمی بیان داشت:حتی ترسهای کودکان هم با استفاده از داستانها، کتابهای مصور و قصهها آشکار میشوند. گفت وگویی که بین والدین و فرزندان انجام میشود و کودک در جریان آن افکار، نظرات و آرزوهای پنهانیاش را میگوید، بیش از هر چیز تعیینکننده است.
وی عنوان کرد: خشم، یأس و دلسردی، عصبانیت و خشونت هم به روش بازی شناسایی میشوند. کودکان خشن و پرخاشگر اغلب در درک و پذیرش احساسات خود مشکل دارند. در بازیهایی که در ادامه میآیند، بچهها میتوانند بدون احساس ترس یا گناه این مسئله را امتحان کنند. آنان با این کار اولین گام را برای درکِ احساسات دیگران و غلبه بر خشونت خویش برمیدارند.
این روانپزشک با بیان اینکه والدین باید پس از انجام هر بازی، درباره تجربیات و احساساتی که بچهها موقع انجام بازی داشتند، صحبت کنند، عنوان کرد: زمانی که کودکان نمایش بازی میکنند و به جای نقش اصلی داستان حرف میزنند، به آنها توجه کنید. آنها در این حالت ترسهایی را به زبان میآورند که در شرایطی غیر از این، درباره آنها حرفی نمیزنند.