مذاکره بر سر اقتدار؟!

چاپ

خبرگزاری فارس: مذاکره بر سر اقتدار؟!

به گزارش رامسرنوین به نقل از  فارس «محمدجواد اخوان» در روزنامه «جوان» نوشت:

در پرونده قطور تجربه چندین دهه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران با غرب چیزی که بیش از همه نمایان است، تلاش طرف غربی برای مهار و تغییر رفتار ایران از طریق مذاکره بوده و در این میان همیشه نقطه هدف در این مذاکرات حذف مولفه‌های اقتدار ملی جمهوری اسلامی بوده است. البته غربی‌ها در مقابل این انعطاف پذیری، امتیازاتی از جنس اقتصادی و تجاری را روی میز نهادند. برجام نیز روزی قرار بود رفع تحریم‌ها و گشایش اقتصادی در روابط تجاری خارجی را به ارمغان آورد. اکنون دیگر معلوم شده که چنین انتظاری بیهوده است. برجام تاکنون تقریباً بی‌خاصیت از حیث اقتصادی و البته هزینه‌بر از حیث توانمندی هسته‌ای بوده است. برجام قربانی اول خود را گرفت و چیزی در ازای آن نداد.

اگر در راهبرد نظام سلطه عمیق بیندیشیم و از تجربه‌های تاریخی در تحلیل بهره بگیریم، برجام‌های زنجیره ای، قربانی‌های دیگری هم خواهد داشت. قربانی‌های بعدی برجام در واقع همان مطالبات کاخ‌سفید یا در حقیقت مؤلفه‌های اقتدار ملی ایران است. طرف مقابل، حفظ برجام را مشروط به محدودسازی ایران در موضوع نفوذ و قدرت منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران، توانمندی موشکی و بازدارندگی دفاعی ایران و … می‌نماید. البته منطقی نیست که منتظر ما به ازای اقتصادی در برابر این قربانیان آتی برجام باشیم، چراکه برجام در بهارش ثمری نداشت، چه رسد به موسم خزانش. حتی اگر بر فرض محال برجام‌های سریالی قرار بود «آب‌نبات»ی به همراه داشته باشد، باید حواسمان باشد که داریم چه مرواریدهایی را با آن معاوضه می‌کنیم.

قربانی کردن امنیت ملی کشور و مردم پیش وعده‌های توخالی غرب به‌هیچ‌روی منطقی نیست. مذاکره کردن بر سر مولفه‌های بازدارندگی دفاعی، همچون توانمندی موشکی و سلاح‌های راهبردی بدان معناست که به دست خود وارد فرایند خلع سلاحی شویم که نه تنها هیچ مبنای متعارف بین‌المللی ندارد، بلکه خلاف منطق عقلی نیز هست. حتی اگر مذاکره بر سر موشک‌ها به نتیجه هم نرسد، ورود به آن به هیچ عنوان به صلاح نیست.

ورود به این نوع مذاکرات حداقل ضرر بزرگی که دارد، باز شدن مشت بسته دفاعی در مقابل طرف مقابل است، امری که سال‌های سال غربیان برای آن تلاش کرده و ناموفق بوده‌اند. توانمندی موشکی جمهوری اسلامی ایران از نوع متعارف بوده که خلاف هیچ معاهده بین‌المللی نیست و نباید زیربار بدعت گفت‌وگو یا حتی «گپ زدن» درباره آن رفت. حوزه دیگر چالش غرب با اقتدار ملی ایران، در حوزه قدرت منطقه‌ای و نفوذ ایران در عرصه غرب آسیا است. غربی‌ها امروز نمی‌توانند ایران را به عنوان بازیگر مهم و تعیین‌کننده منطقه‌ای نادیده بگیرند و ما نیز نباید بر سر اصل بازیگری و نیز راهبردها و تاکتیک‌های خود در محیط منطقه با کسی مذاکره کنیم.

قطعا جمهوری اسلامی ایران همانند گذشته به عنوان یک بازیگر منطقه با دیگر اطراف تأثیرگذار در تحولات منطقه به صورت دوجانبه بر سر راه حل‌های مفید در خصوص بحران‌های منطقه مذاکره خواهد کرد؛ اما به هیچ عنوان زیربار مذاکره بر سر اقتدار منطقه‌ای خود و تصمیمات راهبردی خود در این منطقه نخواهد رفت. به همین ترتیب مذاکره به بهانه حقوق بشر، در حکم دخالت طرف غربی در شئون داخلی کشور و نفی استقلال و حاکمیت ملی ایران تلقی شده و قابل قبول نیست. علی‌ای حال باید گفت الگوی مذاکره-گشایش اقتصادی مدت‌هاست که شکست خورده است.

زنگ پایان خوش‌خیالی درباره رهاوردهای برجام و تکیه کردن به غرب مدت‌ها است به صدا درآمده و بیش از این نمی‌توان فرصت‌های ملی را از دست داد. باید خیلی زود راه چاره واقعی را برگزید و آن مقاوم‌سازی اقتصاد و ایستادن روی پای خود است.