چرا بعضی افراد نمی‌توانند نظر مخالف را تحمل کنند؟

چاپ

به گزارش  رامسرنوین به نقل از بلاغ، من سعی دارم آدم خوبی باشم اما این به آن معنا نیست که برای کنار آمدن با آدمها کورکورانه هر چه می‌گویند را می‌پذیرم. من احساس می‌کنم که هرکدام از ما دیدگاهی خاص نسبت به مسائل داریم و می‌توانیم در عین حفظ احترام و دوستی، با نظرات همدیگر مخالفت کنیم. در ادامه این مطلب را به نقل از مردمان بخوانید.

چرا بعضی افراد نمی‌توانند نظر مخالف را تحمل کنند؟

اخیراً برای شکل دادن به افکارم، پیدا کردن منابع و ابراز عقیده، دو مقاله از یک نفر را مطالعه کردم. نظراتی که به این مقالات دادم محترمانه و مخالف بود. اگر هر چیزی که نوشتم محترمانه نباشد، روش ارتباطی‌ام مشکل دارد. اما می‌دانم که این نمی‌توانست غیرمحترمانه باشد.

با اینحال آن فرد هر دو نظر من را حذف کرد. چیزی که برایم جالب بود این بود که من برایش لایک هم زده بودم و آنها را نگه داشته بود. این باعث شد که فکر کنم واقعاً این آدم چه مشکلی دارد؟ من نیم ساعت از وقتم را صرف خواندن مقالاتش کردم، درمورد آن فکر کردم اما به محض ارسال نظراتم، آنها را حذف کرد.

این باعث شد فکر کنم که چه چیزی باعث بروز چنین رفتاری در افراد می‌شود؟ چرا بعضی‌ها نمی‌توانند نظر مخالف را بپذیرند؟ و چطور می‌توانم با چنین شخصیت‌هایی کنار بیایم؟ واقعاً باعث ناامیدی‌ام شده بود. به همین دلیل سعی کردم جواب این سوال را پیدا کنم.

یافته‌های من:

بعد از جستجوهای مکرر و خسته‌کننده در اینترنت متوجه شدم که نمی‌توان پاسخ قاطع و مشخصی برای روانشناسی این پدیده پیدا کرد. این یعنی تا وقتیکه نظرات علمی‌تری درمورد آن پیدا شود، همه چیز بر پایه حدس و گمان خواهد بود. تا‌آن زمان، من تلاشم را خواهم کرد تا با استدلال نشان دهم چه انگیزه‌ای باعث می‌شود افرادیکه نظر مخالف دارند را ساکت کنیم.

ارتقای نفس ـ اتفاق بدی افتاده است و این فرد نیاز به ارتقای نفس دارد. و بااینکه می‌داند مردم با او مخالفند، همین که می‌داند می‌تواند به طریقی از شر نظرات مخالف خلاص شود، اعتمادبه‌نفسش را بالا می‌برد.

ترس ـ ممکن است تصور کند که اگر بگذارد نظرات مخالف زیر مقاله‌اش بماند، دیگران او را یک احمق، کودن یا بدون معلومات تصور کنند.

خودخواهی ـ تنها نظری که مهم است نظر خود آنهاست، چه درست و چه غلط، چه با پشتوانه علمی چه بدون آن. و هر کسی که سعی کند نظری مخالف با آنها بیان کند، خیلی سریع به او نشان خواهد داد که مرکز جهان کیست!

تداخل ـ آنها هیچگونه مداخله‌ای نمی‌خواهند. آنها برای ابراز عقاید یا چاپ کارهایشان یک ماموریت دارند و اگر کسی سر راه رسیدن آنها به هدفشان قرار گیرد، کنارش خواهند زد.

عقده خودبزرگ‌بینی ـ هر کسی که با نظرات آنها مخالفت می‌کند، چیزی جز یک احمق نیست و ارزش اینکه نظرش را در صفحه‌شان نگه دارند ندارد. اما ممکن است تصور کنید این باعث می‌شود باهوش‌تر به نظر برسند ازاینرو شاید در واقعیت احساس می‌کنند پایین‌تر و کمتر هستند.

عقده خودکم‌بینی ـ این هم مربوط به نفس آنها و نیاز به بالاتر بودن است. احساس می‌کنند هر کاری که انجام می‌دهند به اندازه کافی خوب نیست. اگر نظری مخالف با آنها ابراز کنم، آن را حمله شخصی برداشت خواهند کرد.

نداشتن دانش ـ ناگهان متوجه می‌شوند که درمورد موضوعی که ۲۰ پاراگراف درمورد آن نوشته‌اند اطلاعات کافی ندارند. نمی‌خواهند احمق به نظر برسند به همین دلیل نظراتی که اطلاعات آنها را زیر سوال ببرد را پاک می‌کنند. البته این کار هم باز از آنها یک احمق می‌سازد چون نشان می‌دهد نمی‌خواهند چیز جدیدی یاد بگیرند.

نداشتن منابع ـ برای دفاع از ادعاهایشان هیچ ندارند و قصد هم ندارند که ادعاهایشان را بعداً ثابت کنند. نمی‌خواهند هم که کسی از این مسئله باخبر شود.

ناتوانی برای قبول شکست ـ مغلوب نظرات خودشان شده‌اند و چیزی جز افرادی شکست‌خورده نیستند اما نمی‌خواهند این را بپذیرند.

زیر سوال رفتن واقعیت ـ افکاری که در سر ماست و اعتقاداتمان درک ما را از جهان و واقعیت تشکیل می‌دهند. اگر نظر مخالفی داشته باشم، ممکن است این نظر «واقعیت» آن فرد را زیر سوال برده باشد. شاید این افراد نمی‌توانند بپذیرند که در واقعیت اشتباه زندگی می‌کنند.

فرار از واقعیت ـ از اینها گذشته، آنها فقط می‌خواهند نظر خودشان را ابراز کنند بدون اینکه کسی با آنها مخالفتی کرده یا آن را زیر سوال ببرد. این فضای مخصوص خودشان است و باید در این دنیای خودشان زندگی کنند.

کنترل ـ آنها آن را دارند و شما ندارید. به آنها احساس قدرت داده و تصور می‌کنند بزرگتر از واقعیتشان هستند. به شما این احساس را می‌دهد که کوچکتر از واقعیتتان هستید. وقتی نظرات دیگران قابل تحمل نیست، بدیهی است که مشکلی وجود دارد.

چطور می‌توان با نظرات مخالف برخورد کرد؟

۱. یک نفس عمیق بکشید، درست است، ریلکس کنید. فکرتان را جمع کنید، آرام باشید و از دیدگاهتان یک قدم عقب روید. قبل از دادن پاسخ یا هر واکنشی، آرام شوید. دادن واکنش فوری و دفاعی جزء ذات انسان است. برای فکر کردن بیشتر به خودتان وقت بدهید.

۲. سعی کنید درک کنید که این فرد هرچه که بگوید، قصد دارد با شما ارتباط برقرار کند. می‌خواهد چیزی به شما بگوید و اگر گوش کنید، ممکن است چیز جدیدی یاد بگیرید. هر علم و دانشی برایتان فایده خواهد داشت.

۳. تصور نکنید که هر چیزی قصد تسلط بر شما، خراب کردن حس‌تان از واقعیت و نابود کردن نفس‌تان را دارد. احتمالاً موضوع این نیست چون مردم معمولاً نیت خوب دارند. حتی اگر هم نداشته باشند، از تواضع چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت.

۴. ارزیابی کنید و از دیدگاهی نامرتبط آن نظر و عقیده مخالف را در نظر گیرید و به جای احساسات از واقعیت و منطق کمک بگیرید. درک نظر آن فرد کمکتان می‌کند با دیگران ارتباط برقرار کنید و نظر جامع‌تری نسبت به دنیا پیدا کنید.

۵. تشخیص دهید که آن فرد وجود دارد، نظری مخالف دارد و هر ذره‌ای از اطلاعات می‌تواند به شکل دادن نظر شخصی خود شما کمک کند. اگر نمی‌توانید بازخورد منفی را تحمل کنید، فرصت‌های زیادی برای یادگرفتن چیزهای جدید را از دست خواهید داد.

تفاوت‌ها خوب است

اگر همه ما مثل هم بودیم، یک نظر داشتیم و همه می‌دانستند که دیگری چه فکر می‌کند. به نظرتان دنیا جای کسل‌کننده‌ای نمی‌شد؟

محیطی را در نظر بگیرید که نظرات مخالف در آن استقبال می‌شود، سوالات سخت پرسیده می‌شود و جواب‌های سخت داده می‌شود. واقع‌بین و همدل باشید و درک کنید که شما، آنها، ما، همه بخشی از یک شبکه بزرگ آگاهی هستیم.

در تصویر بزرگتر زندگی، نظر درست و نظر غلط وجود ندارد. هر نظر نمایانگر یک دیدگاه خاص است – یک فرد خاص – یک موجود خاص. سعی کنید به استقبال چیزی که درک نمی‌کنید بروید و خیلی زود خواهید فهمید که این راهی ساده و سریع برای جذب بینش و اطلاعات جدید است.