مستند «انقلاب جنسی» سرآغاز یک کودتاست؟

چاپ

در آثار شمقدری، میراث آلبرتا، ۳۳ سال سکوت و البته «انقلاب جنسی» نوعی نظم آنارشیستی، نوعی پراکندگی منظم وجود دارد که ساختار آثارش را از سایر همتایان مستندسازش در حوزه‌های اجتماعی، متمایز می‌کند.
به گزارش بلاغ، مستند «انقلاب جنسی» مانند آثار پیشین حسین شمقدری شوک بزرگی در حوزه مستند سازی است. در واقع جریان مستندسازی نسل جدید فیلمسازان انقلابی با ساخت آثاری نظیر «انقلاب جنسی» در برابر اداره پر از نقصان اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی کشور در سال‌های اخیر، شوریده‌اند. شوریدگی موصوف رنگ و بویی کاملا هنری دارد، هر چند که با برخوردهای سلبی سیاسی سیاستمداران مواجه می‌شود؛ نمونه بارزش اتفاقات ناخوشایندی است که برای سازنده مستند «من روحانی هستم» رخ داد.

آیا  مستند انقلاب جنسی در جهت یک کودتا ساخته شده است؟!

شمقدری از میان نسل مستندسازان انقلابی، به شکل معقولانه‌ای ترمزبریده‌تر در حوزه‌های اجتماعی و متفاوت‌تر از سایرین عمل می‌کند. رهایی و حریت متن مستند زیبای«میراث آلبرتا» و «۳۳ سال سکوت»، تجلی اراده‌ای هنری، مبتنی بر ترمزبریدگی منتج از نقصان‌های کلان اجرایی در کشور است. این نسل در ایام فتنه ۸۸، احساس کرد که پدران (بخوانید مدیران اجرایی) انگیزه جهادی برای اداره کشور ندارند و حتی راضی به حفظ و نگاهداری انقلاب‌شان در شرایط بحرانی نیستند! تنها راهی که برای بروز شوریدگی شورش‌وارش جوانان انقلابی هنرمند باقی ماند، فیلمسازی و مستند سازی است، تا ناقوس‌ها را به صدا درآورد. در مسیر این مشی هنرمندانه، بی شک «انقلاب جنسی» یک کودتاست، اما یک کودتای اجتماعی در برابر نظم قدیمی مدیریتی اجرایی فرتوت کشور. جهل پیرمدیریت اجرایی، با نقصان شاخص در نوع عملکرد، مفهوم ازدواج و همزیستی شرعی را نابود کرده است و نسل جوان برای اغنای فردی چه می‌کند؟ این سئوال، مسئله مدیریت کلان اجرایی کشور نیست یا هست؛ حسین شمقدری راه حل دیگری را در مستند «انقلاب جنسی» مطرح می‌کند.

شورشیان شورش را درآورده‌اند؟!

شمقدری در آثارش، هر چه مسئله را بحرانی‌تر طرح می‌کند، صورت مسئله اثرش ، شیرین‌تر می‌شود. او در مستند «انقلاب جنسی» با اینکه سراغ سوژه به شدت ملتهبی رفته که ممکن است، با واکنش عمومی نسبت به «مسئله اثرش» مواجه شود، فرم ساده، گزارشی، اما جذابی را انتخاب کرده است و با هوشمندی خاص و ظرافتی دقیق، از تلویزیونی شدن پرهیز کرده است. دست فرمان مولف نه سانتیمانتالی است، نه مبتذل و تلویزیونی. شوریدگی توصیف شده‌ در سطور پیشین، موجب شده مولف حوصله مخاطب را سر نبرد و قلب واقعیت‌های موجود در جامعه را به نمایش بکشد.در آثار شمقدری، میراث آلبرتا، ۳۳ سال سکوت و البته «انقلاب جنسی» نوعی نظم آنارشیستی، نوعی پراکندگی منظم وجود دارد که ساختار آثارش را از سایر همتایان مستندسازش در حوزه‌های اجتماعی، متمایز می‌کند.

 کمونیسم جنسی چیست ؟ً

هدف اصلی و افق مستند انقلاب جنسی، تطبیق و مقایسه فضای اجتماعی غرب و فضای اجتماعی ایران کنونی است. آنچه که در فضای اجتماعی امروز ایران رایج است، عینیت یافتن فضای اجتماعی- اسلامی واقعی نیست، مناسبات اجتماعی امروزی که موجب محدودیت جنسی جامعه جوان ایرانی می‌شود، تقلبی و عرفی است، نه شرقی است نه غرب زده. به هیچ مدلی شبیه نیست و از دل مناسبات اجتماعی خودساخته در اثر خودباختگی جمعی به کمونیسم جنسی رسیده‌ایم. کمونیسمی که ، با مدینه فاضله اجتماعی-‌اسلامی آرمانی، هیچ نسبتی ندارد. در واقع بستر روابط جنسی در فضای اجتماعی کنونی مبتنی بر نوعی «کمونیسم جنسی» است و فرهنگ مهاجم مبتنی بر لیبرالیسم جنسی.

آیا شمقدری قصد لیبرالیزه کردن جامعه را دارد؟!

آنچه که از متن مستند شمقدری به صورت ساده و مردمی می‌توان کشف کرد نوع مواجه با کمونیسم جنسی جاری در جامعه است، اما برخی تصور می‌کنند با ارائه راهکار نکاح موقت، مولف سعی دارد جامعه را به سوی لیبرالیزه شدن رهنمون سازد؟ اینجا پرسش اساسی در قالب انتقاد شکل می‌گیرد؟ آیا شمقدری قصد دارد برای کشف برخی ابهامات اجتماعی، حرکت آغاز شده را با ساخت قسمت دوم و سوم این اثر ادامه دهد؟ هر چند که ساختن همین اثر هم در فضای کنونی دشوار است و با سنگ اندازی‌های فراوانی مواجه شده است. اگر مولف واقعا قصد زدن زیرآب سنت‌ها ایرانی را ندارد باید درمسیری که خود بنیانش را گذاشته، پافشاری کند.

در واقع بسیاری از منتقدان مردمی شمقدری اصل را پذیرفته‌اند که اصل، سنجیده و مبتنی بر اصول اسلامی است اما برخی مخاطبان به این مسئله مهم می‌اندیشند آیا هدف اصلی شمقدری نمایش تغییر ساختار خانواده است؟ این ابهام از نیمه فیلم مخاطب را رها نمی‌کند. مخاطب با هر جنسیتی با توجه به نقصان‌های عدیده اقتصادی شش سال گذشته می‌پذیرد که سبک زندگی نسل جوان در حال تغییر است، اما پدران و مادران همچنان با کمونیسم جنسی مبتنی بر عرف‌گرایی پوچ دست و پنجه نرم می‌کنند  و راه را بر نسل جدید مبتنی بر جاری شدن احکام اسلام واقعی، نه قرائت کمونیستی – کاتولیکی، از اسلام می‌بنند.

آیا مستند انقلاب جنسی  به قصد براندازی ساخته شده است؟ً!

چون برخی ابهامات صورت مسئله اصلی فیلم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و این شائبه پیش می‌آید که آیا مستند انقلاب جنسی در مواجه با کمونیسم جنسی جاری در جامعه  راه‌کار لیبرالیزه کردن فضای اجتماعی را با اتکا به نکاح موقت پیشنهاد می‌دهد؟ نکته مهم این است که انتقادات شاخص به  قسمت نخست مستند میراث آلبرتا، سبب شد ناگفته‌ها و  ابهامات را شمقدری در قسمت‌های بعدی پاسخ دهد و به همین دلیل زیبایی شناسی جستجوگرانه دراماتیکی، به پراکندگی منظم قسمت نخست هارمونی بخشید، مولف دست به اقدامی زده است که هیچ راه برگشتی ندارد و باید برای رفع اتهامات و ابهامات قسمت بعدی مستند را بسازد.

اصرار اولیه فیلمساز به تغییر ساختار خانواده در جهان و تعمیم دادن آن به ایران، نوعی خودزنی فرهنگی نیست؟ اصل برای هر بی‌دین و سکولاری، حفظ ساختار خانواده است. چون حفظ ساختار خانواده، موجب تحکیم منابع اقتصادی، تدارک غذا، کوشش اجتماعی و اقتصادی، پویش نسلی و  تقسیم کار می‌شود. وقتی منابع تامین نیازهای جنسی را در اختیار مصرف کننده قرار دهیم، پویش اجتماعی مبتنی بر ازدواج رسمی میان اعضای جامعه از میان می‌رود.

چرا می‌خواهند فرهنگ صیغه را در جامعه گسترش بدهند؟

بنابراین وظیفه اصلی مستندساز فرمول بندی درباره انواع ساختار خانواده با تاکید به نکاح موقت نیست، با فرض اینکه ازدواج موقت مبتنی بر عرف، زمینه‌ساز هرج و مرج جنسی است. از طرفی شرایط آینده با ساختار کنونی خانواده‌های ما بسیار بیگانه است و برخی پرهیزکاری‌ های عرفی در جامعه ما دیگر رایج نیست. به همین دلیل شمقدری باید پرونده «انقلاب جنسی» را همچنان مفتوح نگاه دارد.هنوز به بسیاری از پرسش‌ها پاسخی داده نشده است. اگر ازدواج موقت در جامعه ما رایج شود، بر سر سازمان اجتماعی خانواده چه بلایی خواهد آمد؟ موقعیت زن موقت در برابر شوهر موقت می‌تواند به صورت چندین باره در زندگی افراد تکرار شود و مولف نظریه توسعه روابط جنسی در این فیلم مستند، باید به صورت متدیزه، سئوالات حل نشده را پاسخ دهد.از سوی دیگر مهمترین اشکال تبارشناسانه مستند انقلاب جنسی این است که پژوهش میدانی مولف در حوزه کلان شهرها رخ می‌دهد. یعنی مبنای سازنده انقلاب جنسی پارک‌های مرکز شهر تهران است و از آن فراتر نمی‌رود و سئوال مهم این است که چرا در مستند انقلاب جنسی پژوهش‌های میدانی در نسب با شهرهای کوچک که مختصات اجتماعی کلاسیک خود را همچنان حفظ کرده‌اند مبنای قیاس قرار نگرفته؟ در شهرهای کوچک و روستاهای ایران همچنان هسته خانواده حاکم است و اساسا سازوکار برطرف کردن مصائب و معضلات جنسی همچنان با راهکار ازدواج دائم برطرف می‌شود.

بامدد پرودگار برای ساخت شمارگان بعدی این مستند، بشدت پرداختن به فرهنگ عامیانه و شکل گیری عقده هسته‌ای خانواده و زمینه اجتماعی و زیست شناسی آن، پرداختن به طبقات کم سواد و حتی روستایی بیشتر احساس می‌شود و منتظریم ببینیم در چنین شرایطی که مستندساز در قیاس دو سبک زندگی در غرب و شرق برآمده، آیا نگاهی ساده‌انگارانه به سنت‌های عامیانه ناشی از عرف دارد.؟