به گزارش رامسرنوین، روزنامه افکار نوشت: روابط بین حسن روحانی رئیس جمهور و اصلاح طلبان طی سالیان اخیر، فراز و نشیب های فراوانی داشته است. چهار سال پیش در چنین روزهایی، در حالی که محمدرضا عارف معاون اول دولت اصلاحات به عنوان جدیترین کاندیدای این جریان در حال گرم کردن خود برای ورود جدی به رقابت ها بود؛ مطرح شدن کاندیدایی دیگر به نام حسن روحانی از سوی طیف آیت الله هاشمی و احزاب کارگزاران و اعتدال و توسعه، به تدریج عرصه را بر عارف تنگ کرد تا جایی که در روزهای پایانی رقابت های انتخابات سال ۹۲ معاون اول دولت اصلاحات مجبور شد با دلخوری تمام به توصیه لیدرهای اصلی جریان، صحنه را به نفع روحانی ترک کند.
با تشکیل دولت روحانی، اصلاح طلبان این احساس را داشتند که به رغم فداکاری عارف و بدنه این جریان، رئیس جمهور یازدهم آن طور که باید و شاید از ظرفیت اصلاح طلبان استفاده نکرده و آنان را به بازی نمیگیرد. اما با وجود احساس عمومی، به واسطه مصلحتهای جریانی، سران اصلاحات همواره در تلاش بودهاند تا حلقههای پیوند و ائتلاف خود با دولت را از هم نگسلند به گونهای که در افکار عمومی نیز جریان اصلاحات به عنوان مهمترین بدنه سیاسی حامی دولت تلقی میشود. نقطه اوج پیوند بین دولت و اصلاح طلبان را شاید بتوان انتخابات سال ۹۴ عنوان کرد. جایی که کاندیداهای مشترک این دو جریان برای انتخابات مجلس دهم و مجلس خبرگان در قامت لیست امید ظاهر شدند و در کنار آیت الله هاشمی و حسن روحانی، رئیس دولت اصلاحات نیز علنا در دفاع از این لیست اشتراکی پای به میدان گذاشت و با جمله معروف «تَکرار میکنم» از مردم تهران خواست تا به همه نامزدهای لیست امید برای دو مجلس رأی دهند.
اما شاید شکل گیری ترکیب کمیسیونها و هیات رئیسه مجلس دهم را بتوان نقطه شروع بارزی برای آشکار شدن اختلاف بین اصلاح طلبان و دولت در نظر گرفت. در رقابت بین عارف و لاریجانی برای ریاست مجلس، بخش عمدهای از دولتیها جانب ریاست لاریجانی را گرفتند و عارف این بار هم با یک شکست سنگین، دلخور و ناراحت از صحنه خارج شد. در جریان انتخاب ریاست کمیسیونهای مجلس نیز این اتفاق به صورت پررنگ خود را نشان داد و اصلاح طلبان دریافتند که دولتی ها با آنان به صورت ابزاری رفتار میکنند.
با این وجود، نقش آیت الله هاشمی رفسنجانی موجب میشد تا این اختلافات بازهم به مسئله اصلی تبدیل نشود. اما از زمانی که وی دار فانی را وداع گفته، حلقه ارتباطی دولت و اصلاحات دچار گسستهای جدی شده است. اگرچه در ظاهر امر، اصلاحطلبان مدعیاند که کاندیدای اصلی آنها در انتخابات پیش رو، حسن روحانی خواهد بود اما مسئله «کاندیدای جایگزین» همچنان به صورت پررنگ در محافل این جبهه مطرح است و دنبال میشود. در حالی که برخی رسانههای دولتی تلاش میکنند تا کاندیداهای احتیاطی اصلاح طلب را به عنوان فداییان یا ضربهگیر روحانی معرفی کنند اما طیف موثر اصلاحات چنین باوری ندارد و به عنوان مثال مسعود پزشکیان نایب رئیس مجلس که از او به عنوان یکی از کاندیداهای احتیاطی یاد میکنند، دو روز پیش در مصاحبهای انتقادات بسیار تندی را متوجه روحانی و دولت او کرد.
برداشت اصلاح طلبان از افکار عمومی و نیز نظرسنجیهای متعددی که از آنها باخبر هستند این است که روحانی و دولتش شرایط مناسبی در بین عامه مردم ندارند و اصلاح طلبان ولو اینکه مجبور به حمایت از او نیز شوند، نباید در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم به صورت تمام عیار و همه جانبه از وی و عملکردش دفاع کنند. چنین موضعی در مصاحبهها و مواضع برخی چهرههای اصلاح طلب که مسئولیت دولتی ندارند و نیز مطالب منتشره در برخی روزنامههای اصلاح طلب به صورت آشکار قابل ردگیری و مشاهده است.
اما شاید صریحتر از مواضع آشکار، مطالبی است که در محافل درونی اصلاح طلبان در این باره مطرح می شود. بر اساس گزارش هایی که به خبرنگار سیاسی «افکار» رسیده، سران جبهه اصلاحات در نشست های داخلی خود از این که مثل گذشته همه حیثیت و اعتبار این جبهه صرف دفاع از حسن روحانی شود به شدت دچار تردیدند.
بر اساس این گزارش ها یکی از لیدرهای اصلی اصلاحات در جلسه ای گفته است که اگر بخواهم درخواستم از مردم برای رای دادن به آقای روحانی را به همان شکل تکرار کنم، پروژه آشتی ملی که در قالب آن دنبال بازگشت به حاکمیت هستیم، به طور کامل نابود خواهد شد.
وی از فشار جریان اصلاحات بر روی خود برای انتخاب کاندیدای پوششی و همچنین عدم انتخاب این کاندیدا توسط شخص حسن روحانی خبر داده و خود نیز بر روی این نکته تاکید کرده است.
این لیدر اصلاحات گفته است که اگر کاندیدای پوششی را حسن روحانی انتخاب کند، این موضوع به آن معناست که جریان اصلاحات قدرت چانهزنی خود با روحانی را به طور کامل از دست داده و تصمیمگیریها را مطلقا به روحانی واگذار میکند.
وی تصریح کرده است که روحانی باید بداند اگر رأی این کاندیدای اصلاح طلب از ۲۰ اردیبهشت به بعد از رأی او بالاتر بود، باید به نفع این کاندیدا از صحنه کنار رود نه اینکه فقط انتظار داشته باشد یک نفر حضور پیدا کند تا به او در مناظرات کمک کند.
اما اخبار دریافتی از جانب روحانی و حلقه پاستور حکایت از آن دارد که آنها به هیچ وجه راضی به مهرهچینی انتخاباتی که خود کارگردان آن نباشند نبوده و تن به آن نخواهند داد. روحانی کاندیدای اصلاح طلبی که خود انتخاب نکرده باشد را به عنوان نامزد احتیاطی نمیپذیرد و کنار رفتن به نفع کاندیدای دیگر که اصولا برای او یک خط قرمز حیثیتی تلقی می شود بی معناست. بر همین اساس به نظر می رسد ائتلاف اعتدال – اصلاحات در انتخابات پیش رو با یک چالش سنگین روبروست و مشخص نیست این ائتلاف شکننده چگونه در این آزمون سخت و دشوار وارد شده و خارج خواهد شد.