نقش دولت در تخریب یا تسلیح فساد

چاپ

به گزارش نیمه پر، بسیاری از نظریه‌پردازان نظام‌های حکومتی معتقدند که فساد پدیده‌ای است که بستر رشد آن را دولت ها فراهم می‌کنند و با ایجاد شرایطی، به عده‌ای این اجازه را می‌دهند تا با دور زدن قوانین و مقررات و دادن امتیاز به کسانی در دستگاه‌های اجرایی و عمومی، امکاناتی به دست آورند که دیگران از تحصیل آن با استفاده از روش های جاری و بدون مفسده بی نصیب‌اند.

براین اساس، فساد در دو سطح خرد و کلان آن، در رده‌های مقامات بالای اداری به صورت باندی و استفاده از رانت اطلاعات با ارقام قابل توجه است.

مجرمان یقه‌سفید و صاحبان زر و زور با پیوندهای پرهزینه خود سعی می‌کنند تا مقامات بالا را به نوعی آلوده و وامدار خود کنند تا بتوانند برای خود مصونیت به وجود آورند.

اراده مبارزه با فساد در کشورها و دولت‌ها را می‌توان در نوع برخورد این کشورها و دولت‌ها با یقه‌سفیدها و مفسدان کلان ارزیابی کرد، ضمن آن که این به معنای رهاکردن مبارزه با فساد خرد نیست.

پدیده زشت فساد در هر جامعه ای دارای علت‌های متعدد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، مدیریتی، روانی و سیاسی است و پیامدهای منفی فراوانی را برای جامعه بوجود می‌آورد که احصاء زیان‌های آن گاهی اوقات غیرقابل شمارش است. نگاهی به چند مورد، خالی از لطف نیست.

۱- فساد با وارد کردن خدشه بر سیاست‌های اصولی نظام، به مقابله با منافع اکثریت جامعه می‌پردازد و موجب از بین رفتن منافع ملی می‌شود.

۲- فساد باعث انفعال انگیزه‌ها و دل‌زدگی و مانع از رشد رقابت‌ها و خنثی شدن تلاش‌ها برای مبارزه با فقر و تبعیض می‌شود.

۳- اعتماد ملی نسبت به دولت و نظام را آسیب می‌رساند و در جهت توزیع عادلانه فرصت‌ها و امکانات، اختلال ایجاد می‌کند.

۴- فساد، اراده دولت‌ها و توانایی آنان در مبارزه با زیاده خواهان را تضعیف می‌کند و قطع امید مردم به دولت‌ها و آینده خود را سبب‌ساز می‌شود.

۵- تنبلی، بی‌تفاوتی، بی‌انگیزگی، رشد نارضایتی و تضعیف اعتقاد و ایمان و تنزل سطح اخلاق و فضیلت‌ها از ره آوردهای منفی دیگر جریان فساد است.

۶- فساد موجب انزوای فعالان عرصه تولید، گوشه گیری دلسوزان و میدان دادن به چاپلوسان، رانت‌جویان، زبان بازان، پورسانت بگیران و رونق حرام‌خواری و رشوه و ارتشاء می‌شود.

۷- ورود درآمدهای فساد اقتصادی به جامعه و به درون خانواده‌ها دارای تبعات وضعی ویرانگری است که قساوت و عدم انعطاف در قبال تربیت دینی و میل به سوی هنجارشکنی و زیر پا نهادن اصول اخلاقی و ارزش‌های انسانی نتیجه تأثیر آن می‌باشد، که فروپاشی زندگی ارزش‌مدار و غلبه زیست حیوانی بر وجوه انسانی زندگی را در پی خواهد داشت.

بلاغ/