کد خبر : 122 | تاریخ انتشار : پنج شنبه ۱۵ آبان, ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۶

به هر دو جنایت رسیدگی کنید

نیمه پر/ مهدی محمدی/ یکم- تحلیل پدیده اسیدپاشی های اخیر در  اصفهان از منظر صرفا اجتماعی، نادیده گرفتن یک روند بسیار معنادار چندین ماهه است. در چند ماه گذشته، پازلی شامل چندین رویداد، تصمیم و اظهارنظر بسیار مهم در حوزه زنان و  حجاب شکل گرفت که ربط بسیار مهمی میان اجزاء مختلف آن وجود داشت. […]

نیمه پر/ مهدی محمدی/ یکم- تحلیل پدیده اسیدپاشی های اخیر در  اصفهان از منظر صرفا اجتماعی، نادیده گرفتن یک روند بسیار معنادار چندین ماهه است. در چند ماه گذشته، پازلی شامل چندین رویداد، تصمیم و اظهارنظر بسیار مهم در حوزه زنان و  حجاب شکل گرفت که ربط بسیار مهمی میان اجزاء مختلف آن وجود داشت. اسیدپاشی های اخیر آخرین تکه از این پازل  است- لااقل تاجایی که ما از عرض و طول پازل مطلعیم- و بنابراین بسیار ساده اندیشانه است که فکر کنیم این آخرین تکه، تصادفا یا به دلایل صرفا اجتماعی و روانشناختی، فراهم آمده است. کسانی که این پازل را طراحی کردند، به این تکه آخر نیاز داشتند؛ بنابراین منطقی است اگر برای فراهم کردن آن تلاش کرده باشند. ممکن است به معنای اطلاعاتی کلمه شواهدی در اختیار نداشته باشیم که وجود یک توطه سازمان یافته پس این حوادث را اثبات کند، اما درحالی که همگان – وبرخی با بی مبالاتی تمام- در حال توسل به فرضیه ها هستند، می توان استدالال کرد منطقی ترین فرضیه این است که با یک توطئه سازمان یافته مواجهیم.
دوم- در این چند ماه، هدف قرار دادن موضوع حجاب، به مثابه یک پروژه از جانب طرف های مختلف، تعقیب شده است. در گام اول، مقام های بلند پایه دولتی ظاهرا با هدف انتقاد از گشت های ارشاد به این اصل تاختند. پس از آن، جمعی از شبه روشنفکران سعی کردند در مبانی فقهی حجاب تشکیک کنند. هم زمان، به شیوه ای که به زحمت می توان باور کرد حداقل بخشی از آن سازمان یافته نیست، تجاهر به بی حجابی در برخی شهرهای بزرگ بویژه تهران شیوع پیدا کرد. رسانه های اصلاح طلب و بقایای فتنه 88  هم هرگاه بحث مقابله با بی حجابی به میان آمد، بلافاصله خود را طرف دعوا فرض کرده و از ادبیاتی از این نوع استفاده کردند که فقط بدحجابی منکر نیست بلکه اختلاس هم منکر است؛ گویی اولا اختلاس کنندگان کسی جز رفقای خود آنها بوده اند و ثانیا اینکه کسی در جایی و در زمانی خطا کرده مجوزی است برای اینکه آنها اکنون هر کار می خواهند بکنند! وقتی شهرداری تهران با رضایت کارمندانش طرح تفکیک محل کار مردان از زنان را اجرا کرد، پای احمد شهید هم به میانه داستان کشیده شد و او آنچنانکه که شرکای داخلی اش خواسته بودند تلاش کرد به مسئله بدحجابی جنبه حقوق بشری بدهد و بگوید حجاب نداشتن بخشی از حقوق ذاتی زنان است که در ایران از آنها سلب شده است! این فقط یک فهرست کوچک از مجموعه بزرگی از اقدامات و اظهارات است که با هماهنگی کامل در داخل و خارج از ایران تولید و بازنشر می شد و همه یک هدف داشت: تبدیل بدحجابی به بخشی از حقوق شهروندی .
سوم- از جنبه تحلیلی این تلاش ها چند هدف عمده داشته است:
1- جریانی در دولت تصور می کرد می تواند از این طریق برای خود سرمایه اجتماعی ایجاد کند.
2- جریانی در بیرون کشور، با علم به اینکه نظام هرگز از موضوع حجاب کوتاه نخواهد آمد، تلاش می کرد از این طریق شکاف میان نظام و طبقه متوسط شهری را تشدید کند.
3- هم زمان، یک جریان پیچیده تر هم دارای این هدف بود که به تدریج پدیده بدحجابی هم وسعت یابد و هم نوعی معنای سیاسی و مبارزاتی به آن بخشیده شود. راه اندازی کمپین آزادی های یواشکی نقطه شروع این جنبه از موضوع بود.
4- هدف دیگر این بود که مبارزه با بدحجابی برای نظام جمهوری اسلامی چنان پرهزینه شود که نظام نسبت به آن بی تفاوت شده و عملا آن را به رسمت بشناسد.
5- در نهایت، در صورت اجرای موفق این پروژه، بنا بود –و هست- از آن به عنوان مدلی برای حمله به سایر ارزش های دینی استفاده شود.
چهارم- حالا در این پرسش ها تامل کنید: چه کسی از این غائله سود می برد؟ یک نگاه کوچک به آنچه در یک هفته گذشته بویژه در اصفهان رخ داده ابهامی در این باره باقی نمی گذارد که بیشترین نفع این فاجعه به کلوپ مخالفان حجاب رسیده است. سوال بعدی این است: اگر کسی که مرتکب این جنایت شده آنطور که طایفه ضد انقلاب و رفقای داخلی شان ادعا می کنند جزو مومنان نگران از بدحجابی است، چرا هیچ یک قربانیان یک بدجاب به معنی واقعی کلمه نیست؟ سوال دیگر: چه کسانی از اینکه فرصت لازم به پیگیری های اطلاعاتی و انتظامی داده شود و جنایتکار به دام بیفتد نگران هستند و تلاش می کنند پیشاپیش جامعه را  درباره هویت وی به جمع بندی برسانند؟ اینها در واقع سوال نیست؛ بلکه جواب هایی است که مسیری به سمت یافتن پاسخ بنیادین این ماجرا می گشاید.
پنجم-در 45 روز گذشته در واقع دو جنایت رخ داده که دومی از اولی بزرگتر است. جنایت اول اسیدپاشی به چهره چند زن و دختر مظلوم ایرانی بوده که بی شک پاسخی سزاوار خواهد گرفت. جنایت دوم را کسانی مرتکب شدند که بی هیچ حجت و قرینه ای انگشت اشاره خود را به سمت جوانان مومن و انقلابی گرفتند و به جامعه درباره هویت جنایتکاران آدرس غلط دادند. جنایت اول مدعیانی دارد و مامورانی کاربلد به تفحص درباره آن مشغولند. اما قربانیان جنایت دوم ظاهرا فریادرسی ندارند. اگر جنایت اول سازمان یافته هدفمند نباشد –که قطعا هست- جنایت دوم بی گمان دارای سازمان کاری بزرگ و پیچیده است که از داخل تا خارج ایران امتداد یافته است. اگر قربانیان جنایت اول چند زن و دختر مظلوم این ملکند، قربانیان جنایت دوم شریف ترین مردان و زنان این کشورند که در آوردگاه های سخت از بذل جان هم دریغ  نکرده اند. جنایت اول صورت خواهران این سرزمین را سوزانده و جنایت دوم دل و جان مادران و پدران آن را، بویژه آنها که فرزندانشان مساهله نکردند تا امروز کسانی توان معامله پیدا کنند. مدعیان جنایت اول می توانند تجمع کنند و شعار بدهند اما قربانیان جنایت دوم از ترس آنکه مبادا دشمن سوء استفاده کند، زبان در کام می کشد و خون می خورند. جنایت اول علیه آدمیان است و جنایت دوم علیه خداوندگار آدمیان. تقاضای ما این است: به هر دو جنایت رسیدگی کنید.

بلاغ/

  • آخرین خبر
  • ::

  • پربازدیدترین ها
  • ::

  • پربحث ترین ها
  • ::

  • صفخه اصلی سایت