مراحل معامله قرن برای حذف فلسطین

چاپ

به گزارش  رامسرنوین به نقل از بلاغ، ازیگران منطقه‌ای و فرامنط

به گزارش  رامسرنوین به نقل از بلاغ، بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه ای و عوامل و تحولات مختلف در خاورمیانه به طور کلی جزئی از طرحی است که این روزها تحت عنوان «معامله قرن» برای از بین بردن آرمان فلسطین در منطقه مطرح شده است. طرحی که این روزها تحت عنوان «معامله قرن» برای از بین بردن آرمان فلسطین در منطقه مطرح شده، شامل بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای و عوامل و تحولات مختلف در خاورمیانه است. کنار هم گذاشتن پازل‌های این طرح آمریکایی- صهیونیستی، پشت پرده بسیاری از تحولات و رویکردها طی سالهای اخیر در حاکمیت کشورهای مربوطه را نشان می دهد.  طرحی که آمریکا برای تضمین امنیت رژیم صهیونیستی در منطقه دنبال می‌کند، با حمایت‌های بی‌دریغ عربستان سعودی، اردن و تعداد دیگری از رژیم های عربی حاشیه خلیح فارس دنبال می‌شود.

این کشورها پیش از این برای امتیازهای قابل توجهی که در موضوع فلسطین تقدیم دشمن می‌کردند، دستاوردهای حداقلی نظیر ادامه روند سازش و پیشبرد مذاکرات را مطالبه می‌کردند، اما این روزها تنها برای جلب رضایت آمریکا و رژیم صهیونیستی در روند عادی سازی روابط با تل‌آویو، حاضرند حتی شهر راهبردی قدس را قربانی کنند.

در این‌باره بیشتر بخوانید: ۵نکته مهم درباره معامله قرن در قدس

آنچه در این گزارش که مرکز مطالعاتی باحث آن را تهیه کرد، مورد توجه قرار گرفته است، بررسی طرف‌های مرتبط با توطئه بین المللی موسوم به معامله قرن و مراحل مختلف این طرح برای از بین آرمان فلسطین است. با وجود اینکه بسیاری از این عوامل نشان می‌دهد که فرصتی بی‌سابقه برای رژیم صهیونیستی جهت تحمیل مطالبات نژاد پرستانه خود به ملت فلسطین به وجود آمده، اما عنصر تاثیرگذار در این روند جوانان انقلابی و مقاوم فلسطین و سایر کشورهای عربی است که می‌تواند تمامی معادلات را به هم زده و دشمن را در رسیدن به اهداف خود ناکام بگذارد.

ترجمه‌ای از عبری به عربی

شور و حماسه آمریکا برای پیشبرد معامله قرن با توسعه بی‌سابقه مناسبات رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی همراه شده است. در این رابطه دیدارهای محرمانه‌ای آغاز شده و تحولات به سمت هماهنگی‌های نظامی و امنیتی محرمانه پیش رفته است. این چیزی است که دوری گولد مدیرکل وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی آن را مطرح کرده و این روند را «جاری شدن آب های گرم زیر یخ» توصیف می‌کند. اسنادی که آمریکا به تازگی از آنها رونمایی کرده نشان می‌دهد که این روابط دیگر باعث آزار کشورهای عربی نمی‌شود و آنها را در زمره خائنان به موضوع فلسطین قرار می‌دهند.

شرایط کنونی بیشترین تناسب را با روند عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی دارد و همین موضوع باعث شده رژیم غاصب صهیونیستی سیاست‌های کلی خود در تعامل با موضوع فلسطین را تغییر داده و اولویت اصلی را به عادی سازی روابط با کشورهای عربی به ضرر راه حل عادلانه موضوع فلسطین قرار دهد. به این ترتیب آنها ادعا می‌کنند که منافع مشترک زیادی بین رژیم صهیونیستی و بیشتر کشورهای عربی به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود دارد و دشمن مشترک آنها ایران و محور مقاومت و بازدارندگی در منطقه است. موشه یعلون وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی در این رابطه می‌گویند که آنچه که عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان به عربی می گوید، ما به زبان عبری می گوییم.

ضعف و فقدان اقدام مشترک عربی و شکست راهکار های سیاسی عربی برای اتحاد کشورها و تسلیم و وابستگی بیشتر دولت های عربی در برابر اراده آمریکایی- صهیونیستی از جمله عواملی است که باعث سقوط و شکست طرح سازش عربی از سال ۲۰۰۲ تاکنون شده است، این اتفاق باعث فراگیر و کامل شدن عادی سازی روابط رژیم های عربی با اسرائیل در برابر ایجاد راه حلی شبه عادلانه در نظر رژیم های عربی شده که آنها را در داخل و خارج از اراضی شان اسکان می‌دهد.

نکته عجیب اینکه امروز برخی جریان‌های عربی دارای پول و تریبون های رسانه‌ای به رهبری عربستان و دولت‌های حاشیه خلیج فارس را می‌بینیم که حتی از این شرط نیز برای دستیابی به رضایت اسرائیل و آمریکا در برابر افزایش فشار بر ایران جهت مهار این کشور دست برداشته اند. این در حالی است که کابینه تندرو و افراطی اسرائیل به ریاست بنیامین نتانیاهو به هیچ وجه آمادگی چشم پوشی از هیچ چیز متعلق به فلسطینیان را ندارد.

وزرای کابینه اسرائیل در مناسبت‌های مختلف اعلام کرده‌اند که موجودیت هر نوع دولت فلسطینی در اراضی سال ۱۹۶۷ را رد می‌کنند. آنها تاکید دارند که تشکیل هر دولتی در این راستا باید بدون تمامیت ارضی باشد و شهرک‌های صهیونیست نشین به موجودیت خود ادامه دهند.‌ به این ترتیب می‌توان گفت معامله موجود دولتی را برای فلسطینی ها ایجاد نمی‌کند، بلکه مجموعه‌ای از مناطق جدا از هم و واگرا را ایجاد می‌کند که با موانع و ایست و بازرسی‌های صهیونیستی باید با هم مرتبط باشند.

فلسطینی ها تجربه های بسیار بدی با آمریکا دارند و آن را میانجی یک جانبه در مذاکرات خود و رژیم صهیونیستی می‌دانند. واشنگتن در جریان مذاکرات صورت گرفته برای کمپ دیوید در جولای ۲۰۰۹ کاملا به نفع دشمن صهیونیستی وارد عمل شده بود و هیچ فشاری بر هیئت اسرائیلی وارد نمی کرد. این موضوع در آن زمان باعث خشم یاسر عرفات رئیس سابق تشکیلات خودگردان شد و همین موضوع بود که یکی از پتانسیل های اصلی آغاز انتفاضه دوم فلسطین در همان سال را شکل داد.

در مورد برگزاری کنفرانس صلح آناپولیس در سال ۲۰۰۷ نیز شرایط به همین منوال بود. مذاکرات سازش صورت گرفته در واشنگتن در سال ۲۰۱۰ نیز به همین صورت برگزار شد. در این میان اما ترامپ به‌ صورت وقیحانه‌ای جانبداری خود نسبت به اسرائیل را نشان داده و سفارت کشورش را از تل‌آویو به قدس منتقل می‌کند.

موسی ابومرزوق عضو دفتر سیاسی جنبش حماس در واکنش به خودکامگی آمریکایی – صهیونیستی می‌گوید که معامله قرن هر اندازه که اوضاع منطقه‌ای بد باشد و کشورها مشغول به کار خود باشند، انجام نخواهد شد. وی تأکید کرد که اشغالگری صهیونیستی تا زمانی که قدس و موضوع مسجد الاقصی در رأس اولویت‌های کنونی باشد، هرگز بخشی از منطقه نخواهد بود. وی تأکید کرد که درخواست‌های مطرح شده برای گرایش به سمت صهونیست‌ها با هر بهانه‌ای که صورت گیرد، درخواست‌هایی بی شائبه نیست. وی می افزاید که اهداف نهایی از سیاست آمریکا مبتنی بر ایجاد رژیم شکننده و تکه تکه فلسطینی است که دولتی نداشته باشد و به صورت کنفدرالی با اردن و مصر اداره شود. آمریکا همچنین به دنبال پایان دادن به مشکل آوارگان و ساکن کردن آنها در گوشه و کنار جهان است و بر یهودیت رژیم صهیونیستی تاکید دارد.

مراحل فشار و حذف آرمان فلسطین

به عبارت دیگر اقدامات آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها و برخی رژیم‌های ذلیل عربی که با آنها هم دست شده اند، برای از بین بردن آرمان فلسطین و افزایش فشار بر آن طی مراحل زیر صورت می‌گیرد:

۱- مرحله اول شامل بی‌طرف کردن عرب‌ها نسبت به موضوع فلسطین و تبدیل کردن این موضوع از یک آرمان مقدس عربی به دلیلی برای تمامی فجایع و مصیبت‌های عربی است. در این شرایط یک فرد فلسطینی، فردی آواره ونامطلوب و ملعون خواهد بود. به همین علت شایعه ای ایجاد شده است که معتقد است عامل اصلی مشکلات عرب‌ها به عقب ماندگی آنها در نتیجه استبداد حاکمان و جنایت ها و توطئه‌های آنها باز نمی گردد، بلکه به علت مشغول شدن آنها به موضوع فلسطین و جنگ ضد اسرائیل است. در این صورت عرب‌ها از فلسطینی‌ها متنفر می‌شوند و حتی اگر در زبان این موضوع را مطرح نکنند، اما برای از بین بردن آرمان عادلانه و برحق آنها با کمترین ارزش تلاش خواهند کرد.

۲- مرحله دوم کم اهمیت‌تر از مرحله اول نیست، چراکه بافت حزبی ملت فلسطین را هدف قرار داده است. در این رابطه احزاب زیادی الفبای رویکرد های حزبی ملی گرایانه در کشور از جمله تعهد به فلسطینی بودن ملت فلسطین و التزام به جمهوریت آن را رد می‌کنند. در این سناریو فلسطینی‌ها وارد اختلافات عربی شده و به طرف‌های منازعه می‌پیوندند و درگیری‌های را در عرصه‌های دینی و مذهبی ایجاد می‌کنند. این موضوع باعث تضعیف وحدت ملی فلسطینی‌ها شده و آنها با یکدیگر وارد مبارزه و شکاف داخلی و خارجی شده و در نتیجه نسبت به آرمان فلسطین و مقدسات ملی و قومی و دینی بی‌توجه می‌شوند.

۳-سومین حلقه از فروپاشی موضوع فلسطین مربوط به ضربه زدن به محتوا و اصلی این جنبش یعنی آزادسازی و بازگشت دوباره قانون و تغییر دادن زیرساخت های مبارزاتی با موارد جزئی نظیر کارمندان و شهرک‌سازی و تشکیل وزارتخانه ها و حقوق کارمندان و برق و بودجه و موضوع آب است. به این ترتیب مسائل فرعی به عنوان مسائل اصلی مطرح می‌شود و مسائل مانند آزادی و حق بازگشت و توقف و انهدام شهرک‌های صهیونیست نشین با فشارهای معیشتی موجود نادیده گرفته می‌شود. بخشی از این معامله شامل تنگ‌ تر کردن حلقه محاصره فلسطینی‌ها است. رژیم‌های عربی به نگهبانان این زندان بزرگ تبدیل می شوند و فلسطینی‌ها را محاصره می‌کنند و سند خفت دائمی خود را به نفع اربابان صهیونیست آمریکایی خود امضا می‌کنند.

بحث پایانی

«راه حل منطقه ای» برای اجرای معامله قرن و رهایی نهایی از موضوع فلسطین دنبال می شود. در این معامله قرار است فلسطین به عنوان قربانی تقدیم دولت جدید آمریکا به ریاست دونالد ترامپ شود که به فساد و افراط گری و رویکردهای نژادپرستانه سیاسی خود در حمایت از رژیم صهیونیستی معروف است. نشانه های این راه حل مبتنی بر فعالیت چهار جانبه عربی به رهبری عربستان سعودی است که نشانه های خود را با نشست چهار جانبه برگزار شده در شهر العقبه اردن در سال گذشته با مشارکت عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر و عبدالله دوم پادشاه اردن و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا صورت گرفت. در این نشست محمد بن سلمان ولیعهد کنونی عربستان سعودی نیز حضور داشت.

بر اساس راه حلی که در این نشست ارائه شد، اسرائیلی‌ها به همراه ترامپ فلسطینی‌ها را در برابر دو گزینه ادامه روند سازش و پذیرش جزئیات معامله قرن جهت پایان دادن به آرمان فلسطین در سایه فقدان پشتیبانی عربی و اسلامی و گزینه تقابل نظامی برای تکمیل کردن اشغال فلسطین و از بین بردن دستاوردهای آنها مخیر کردند.

بر اساس اطلاعاتی که از این نشست درز کرده یک دولت غربی بزرگ (کانادا) اعلام کرده که آوارگان فلسطینی را در نیمه سال ۲۰۱۸ به عنوان مهاجر خواهد پذیرفت. این موضوع بخشی از معامله بزرگ قرن است. به این ترتیب باید گفت منطقه در آستانه جنگ بزرگ آینده برای انجام معامله آمریکایی قرار دارد و این همان گزینه ای است که  رژیم صهیونیستی انتخاب کرده و برای تکمیل کردن روند پاکسازی نژادی در فلسطین اشغالی از فلسطینی‌های باقی‌مانده در آن دنبال می‌کند.

ترامپ در این رابطه تصمیم به وارد کردن یک شوک گرفت و قداست قدس در میان عربها و مسلمانان را به صورت ناگهانی زیر سوال برد. این موضوع بیشتر شبیه اعلام جنگ ضد امت عربی و اسلامی در رابطه با تاریخ و فرهنگ و مقدسات آنها بود. غیر از فلسطینی‌ها و آرمان فلسطین، بزرگترین بازنده طرح ترامپ را می‌توان اردن و لبنان دانست.

حاکمیت هاشمی در اردن بخش عمده ای از اعتبار و مشروعیت خود را در نتیجه قیمومیت به رسمیت شناخته شده خود در رابطه با اماکن مقدس اسلامی در قدس شریف از جمله مسجد الاقصی به دست آورده است. اما اعلامیه ترامپ این برگه را از دست اردن هاشمی خارج کرد و آنها را در شرایط بی‌ثبات داخلی و خطر فقدان مشروعیت در برابر عشایر اردنی قرار داد. لبنان نیز از اسکان آوارگان فلسطینی در اراضی خود می ترسد که می‌توانند ثبات مردم‌شناختی و موازنه های سیاسی فرقه ای در این کشور را به هم بریزد. این در حالی است که لبنان در حال حاضر نیز از وجود بحران‌هایی در این زمینه رنج می‌برند.

به این ترتیب اگر تصمیم تهران مبتنی بر این باشد که آوارگان فلسطینی در مناطق حضور خود اسکان داده شوند، این موضوع خطری بزرگ برای لبنان و اردن خواهد بود و می‌تواند باعث انفجار اوضاع در این دو کشور شود.

در این عرصه سیاه و تاریک تنها یک چیز باقی می‌ماند و آن تکیه بر جوانان مقاومت است که هرگز از جانفشانی و خون خود برای ایستادگی در برابر دشمنان خدا و دین و کشور فروگذار نمی‌کنند. اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در سخنرانی طولانی خود در نوار غزه در این رابطه می گوید: ملت ما یکپارچه است و تجزیه را نمی پذیرد. ملت ما صاحب آرمان عادلانه و مقدس است. ملت ما صاحب حق ثابت در فلسطین است و نمی‌تواند از اراضی خود چشم‌پوشی کند.

وی می افزاید ما هرگز اجازه اجرای پروژه های مختلف برای ضربه زدن به حقوق ثابت فلسطینی‌ها را نمی‌دهیم و ملت فلسطین هیچ اختیاری را به طرف‌های فلسطینی عربی یا هر فرد دیگری برای چشم پوشی و عقب‌نشینی از حقوق و دستاوردهای فلسطینی‌ها نمی دهند. ما در برابر هر نوع معامله مشکوک که حق تاریخی ما در فلسطین را نادیده بگیرد، ایستادگی می‌کنیم و آن را معامله ای شکست خورده می دانیم که ملت فلسطین هرگز به آن پایبند نخواهند بود.

هنیه تاکید کرد که فلسطینیان معتقدند که تصمیم دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا به این شهر اقدامی خطرناک است، اما مرحله دوم از این طرح خطرناک‌تر است که همان تلاش برای تحمیل معامله قرن به فلسطینی‌ها است.

خالد مشعل رئیس سابق دفتر سیاسی حماس نیز در این رابطه می گویند: من مبالغه نمی‌کنم اگر بگویم که اگر معاهده بالفور اولین قدم برای تاسیس اسرائیل باشد، شاید وعده ترامپ باعث شود ما آن را اولین قدم برای پایان دادن به اسرائیل بدانیم. وی افزود که معامله قرن روند عادی سازی روابط عربی با اشغالگران اسرائیلی را مشروعیت بخشیده و در این رابطه اتهامات بزرگی متوجه دولت‌ها و پایتخت‌های بزرگ عربی کرده است و آنها باید مواضع صریح خود را در مورد برنامه های آمریکا و مطالبه ترامپ در رابطه با عقب نشینی از قدس با اتخاذ تصمیم های سیاسی و اقتصادی و دیپلماتیک اعلام کنند.

مشعل تاکید کرد که دولتی که ما به دنبال آن هستیم، دولتی است که بتواند حق کامل خود را بدون نقص در اراضی کشور به دست آورد و برای بازگشت اهالی خود که به اجبار از فلسطین اخراج شده‌اند، تلاش کنند. برای رسیدن به این هدف حاکمیت فلسطین باید اقدام به اتحاد میان فلسطینیان و تحقق آشتی ملی و پیشبرد روند مقابله با توطئه‌های صهیونیستی – آمریکایی تحت عنوان معامله قرن کرده و هر نوع عقب‌نشینی از هر یک از حقوق ملت فلسطین را رد کند و فشارهایی که هر یک از دولت ها به مدیریت سیاسی فلسطین وارد می‌کنند تا بتوانند این معامله را به اجرا بگذارند، را رسوا نمایند.

مقامات فلسطینی همچنین باید هر نوع همکاری امنیتی با رژیم صهیونیستی را رها کرده و اجازه بدهند انتفاضه و مقاومت در کرانه باختری بدون تغییر و پیگرد قانونی ادامه پیدا کند تا بتواند نقش مقدس خود در ایستادگی در برابر اشغالگران را ایفا کنند، چرا که مذاکره با اشغالگران شکست خود را ثابت کرده و چاره ای جز انتخاب و حمایت از مقاومت وجود ندارد. اشغالگران و حامیان آنها باید بدانند که هیچ معامله مشکوکی به اجرا گذاشته نخواهد شد، قدس در تمامی اراضی خود پایتخت دولت فلسطین است و ملت فلسطین پایتختی شهر ابو دیس بر اساس توطئه معامله قرن را نخواهند پذیرفت.

قه ای و عوامل و تحولات مختلف در خاورمیانه به طور کلی جزئی از طرحی است که این روزها تحت عنوان «معامله قرن» برای از بین بردن آرمان فلسطین در منطقه مطرح شده است. طرحی که این روزها تحت عنوان «معامله قرن» برای از بین بردن آرمان فلسطین در منطقه مطرح شده، شامل بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای و عوامل و تحولات مختلف در خاورمیانه است. کنار هم گذاشتن پازل‌های این طرح آمریکایی- صهیونیستی، پشت پرده بسیاری از تحولات و رویکردها طی سالهای اخیر در حاکمیت کشورهای مربوطه را نشان می دهد.  طرحی که آمریکا برای تضمین امنیت رژیم صهیونیستی در منطقه دنبال می‌کند، با حمایت‌های بی‌دریغ عربستان سعودی، اردن و تعداد دیگری از رژیم های عربی حاشیه خلیح فارس دنبال می‌شود.

این کشورها پیش از این برای امتیازهای قابل توجهی که در موضوع فلسطین تقدیم دشمن می‌کردند، دستاوردهای حداقلی نظیر ادامه روند سازش و پیشبرد مذاکرات را مطالبه می‌کردند، اما این روزها تنها برای جلب رضایت آمریکا و رژیم صهیونیستی در روند عادی سازی روابط با تل‌آویو، حاضرند حتی شهر راهبردی قدس را قربانی کنند.

در این‌باره بیشتر بخوانید: ۵نکته مهم درباره معامله قرن در قدس

آنچه در این گزارش که مرکز مطالعاتی باحث آن را تهیه کرد، مورد توجه قرار گرفته است، بررسی طرف‌های مرتبط با توطئه بین المللی موسوم به معامله قرن و مراحل مختلف این طرح برای از بین آرمان فلسطین است. با وجود اینکه بسیاری از این عوامل نشان می‌دهد که فرصتی بی‌سابقه برای رژیم صهیونیستی جهت تحمیل مطالبات نژاد پرستانه خود به ملت فلسطین به وجود آمده، اما عنصر تاثیرگذار در این روند جوانان انقلابی و مقاوم فلسطین و سایر کشورهای عربی است که می‌تواند تمامی معادلات را به هم زده و دشمن را در رسیدن به اهداف خود ناکام بگذارد.

ترجمه‌ای از عبری به عربی

شور و حماسه آمریکا برای پیشبرد معامله قرن با توسعه بی‌سابقه مناسبات رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی همراه شده است. در این رابطه دیدارهای محرمانه‌ای آغاز شده و تحولات به سمت هماهنگی‌های نظامی و امنیتی محرمانه پیش رفته است. این چیزی است که دوری گولد مدیرکل وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی آن را مطرح کرده و این روند را «جاری شدن آب های گرم زیر یخ» توصیف می‌کند. اسنادی که آمریکا به تازگی از آنها رونمایی کرده نشان می‌دهد که این روابط دیگر باعث آزار کشورهای عربی نمی‌شود و آنها را در زمره خائنان به موضوع فلسطین قرار می‌دهند.

شرایط کنونی بیشترین تناسب را با روند عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی دارد و همین موضوع باعث شده رژیم غاصب صهیونیستی سیاست‌های کلی خود در تعامل با موضوع فلسطین را تغییر داده و اولویت اصلی را به عادی سازی روابط با کشورهای عربی به ضرر راه حل عادلانه موضوع فلسطین قرار دهد. به این ترتیب آنها ادعا می‌کنند که منافع مشترک زیادی بین رژیم صهیونیستی و بیشتر کشورهای عربی به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود دارد و دشمن مشترک آنها ایران و محور مقاومت و بازدارندگی در منطقه است. موشه یعلون وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی در این رابطه می‌گویند که آنچه که عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان به عربی می گوید، ما به زبان عبری می گوییم.

ضعف و فقدان اقدام مشترک عربی و شکست راهکار های سیاسی عربی برای اتحاد کشورها و تسلیم و وابستگی بیشتر دولت های عربی در برابر اراده آمریکایی- صهیونیستی از جمله عواملی است که باعث سقوط و شکست طرح سازش عربی از سال ۲۰۰۲ تاکنون شده است، این اتفاق باعث فراگیر و کامل شدن عادی سازی روابط رژیم های عربی با اسرائیل در برابر ایجاد راه حلی شبه عادلانه در نظر رژیم های عربی شده که آنها را در داخل و خارج از اراضی شان اسکان می‌دهد.

نکته عجیب اینکه امروز برخی جریان‌های عربی دارای پول و تریبون های رسانه‌ای به رهبری عربستان و دولت‌های حاشیه خلیج فارس را می‌بینیم که حتی از این شرط نیز برای دستیابی به رضایت اسرائیل و آمریکا در برابر افزایش فشار بر ایران جهت مهار این کشور دست برداشته اند. این در حالی است که کابینه تندرو و افراطی اسرائیل به ریاست بنیامین نتانیاهو به هیچ وجه آمادگی چشم پوشی از هیچ چیز متعلق به فلسطینیان را ندارد.

وزرای کابینه اسرائیل در مناسبت‌های مختلف اعلام کرده‌اند که موجودیت هر نوع دولت فلسطینی در اراضی سال ۱۹۶۷ را رد می‌کنند. آنها تاکید دارند که تشکیل هر دولتی در این راستا باید بدون تمامیت ارضی باشد و شهرک‌های صهیونیست نشین به موجودیت خود ادامه دهند.‌ به این ترتیب می‌توان گفت معامله موجود دولتی را برای فلسطینی ها ایجاد نمی‌کند، بلکه مجموعه‌ای از مناطق جدا از هم و واگرا را ایجاد می‌کند که با موانع و ایست و بازرسی‌های صهیونیستی باید با هم مرتبط باشند.

فلسطینی ها تجربه های بسیار بدی با آمریکا دارند و آن را میانجی یک جانبه در مذاکرات خود و رژیم صهیونیستی می‌دانند. واشنگتن در جریان مذاکرات صورت گرفته برای کمپ دیوید در جولای ۲۰۰۹ کاملا به نفع دشمن صهیونیستی وارد عمل شده بود و هیچ فشاری بر هیئت اسرائیلی وارد نمی کرد. این موضوع در آن زمان باعث خشم یاسر عرفات رئیس سابق تشکیلات خودگردان شد و همین موضوع بود که یکی از پتانسیل های اصلی آغاز انتفاضه دوم فلسطین در همان سال را شکل داد.

در مورد برگزاری کنفرانس صلح آناپولیس در سال ۲۰۰۷ نیز شرایط به همین منوال بود. مذاکرات سازش صورت گرفته در واشنگتن در سال ۲۰۱۰ نیز به همین صورت برگزار شد. در این میان اما ترامپ به‌ صورت وقیحانه‌ای جانبداری خود نسبت به اسرائیل را نشان داده و سفارت کشورش را از تل‌آویو به قدس منتقل می‌کند.

موسی ابومرزوق عضو دفتر سیاسی جنبش حماس در واکنش به خودکامگی آمریکایی – صهیونیستی می‌گوید که معامله قرن هر اندازه که اوضاع منطقه‌ای بد باشد و کشورها مشغول به کار خود باشند، انجام نخواهد شد. وی تأکید کرد که اشغالگری صهیونیستی تا زمانی که قدس و موضوع مسجد الاقصی در رأس اولویت‌های کنونی باشد، هرگز بخشی از منطقه نخواهد بود. وی تأکید کرد که درخواست‌های مطرح شده برای گرایش به سمت صهونیست‌ها با هر بهانه‌ای که صورت گیرد، درخواست‌هایی بی شائبه نیست. وی می افزاید که اهداف نهایی از سیاست آمریکا مبتنی بر ایجاد رژیم شکننده و تکه تکه فلسطینی است که دولتی نداشته باشد و به صورت کنفدرالی با اردن و مصر اداره شود. آمریکا همچنین به دنبال پایان دادن به مشکل آوارگان و ساکن کردن آنها در گوشه و کنار جهان است و بر یهودیت رژیم صهیونیستی تاکید دارد.

مراحل فشار و حذف آرمان فلسطین

به عبارت دیگر اقدامات آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها و برخی رژیم‌های ذلیل عربی که با آنها هم دست شده اند، برای از بین بردن آرمان فلسطین و افزایش فشار بر آن طی مراحل زیر صورت می‌گیرد:

۱- مرحله اول شامل بی‌طرف کردن عرب‌ها نسبت به موضوع فلسطین و تبدیل کردن این موضوع از یک آرمان مقدس عربی به دلیلی برای تمامی فجایع و مصیبت‌های عربی است. در این شرایط یک فرد فلسطینی، فردی آواره ونامطلوب و ملعون خواهد بود. به همین علت شایعه ای ایجاد شده است که معتقد است عامل اصلی مشکلات عرب‌ها به عقب ماندگی آنها در نتیجه استبداد حاکمان و جنایت ها و توطئه‌های آنها باز نمی گردد، بلکه به علت مشغول شدن آنها به موضوع فلسطین و جنگ ضد اسرائیل است. در این صورت عرب‌ها از فلسطینی‌ها متنفر می‌شوند و حتی اگر در زبان این موضوع را مطرح نکنند، اما برای از بین بردن آرمان عادلانه و برحق آنها با کمترین ارزش تلاش خواهند کرد.

۲- مرحله دوم کم اهمیت‌تر از مرحله اول نیست، چراکه بافت حزبی ملت فلسطین را هدف قرار داده است. در این رابطه احزاب زیادی الفبای رویکرد های حزبی ملی گرایانه در کشور از جمله تعهد به فلسطینی بودن ملت فلسطین و التزام به جمهوریت آن را رد می‌کنند. در این سناریو فلسطینی‌ها وارد اختلافات عربی شده و به طرف‌های منازعه می‌پیوندند و درگیری‌های را در عرصه‌های دینی و مذهبی ایجاد می‌کنند. این موضوع باعث تضعیف وحدت ملی فلسطینی‌ها شده و آنها با یکدیگر وارد مبارزه و شکاف داخلی و خارجی شده و در نتیجه نسبت به آرمان فلسطین و مقدسات ملی و قومی و دینی بی‌توجه می‌شوند.

۳-سومین حلقه از فروپاشی موضوع فلسطین مربوط به ضربه زدن به محتوا و اصلی این جنبش یعنی آزادسازی و بازگشت دوباره قانون و تغییر دادن زیرساخت های مبارزاتی با موارد جزئی نظیر کارمندان و شهرک‌سازی و تشکیل وزارتخانه ها و حقوق کارمندان و برق و بودجه و موضوع آب است. به این ترتیب مسائل فرعی به عنوان مسائل اصلی مطرح می‌شود و مسائل مانند آزادی و حق بازگشت و توقف و انهدام شهرک‌های صهیونیست نشین با فشارهای معیشتی موجود نادیده گرفته می‌شود. بخشی از این معامله شامل تنگ‌ تر کردن حلقه محاصره فلسطینی‌ها است. رژیم‌های عربی به نگهبانان این زندان بزرگ تبدیل می شوند و فلسطینی‌ها را محاصره می‌کنند و سند خفت دائمی خود را به نفع اربابان صهیونیست آمریکایی خود امضا می‌کنند.

بحث پایانی

«راه حل منطقه ای» برای اجرای معامله قرن و رهایی نهایی از موضوع فلسطین دنبال می شود. در این معامله قرار است فلسطین به عنوان قربانی تقدیم دولت جدید آمریکا به ریاست دونالد ترامپ شود که به فساد و افراط گری و رویکردهای نژادپرستانه سیاسی خود در حمایت از رژیم صهیونیستی معروف است. نشانه های این راه حل مبتنی بر فعالیت چهار جانبه عربی به رهبری عربستان سعودی است که نشانه های خود را با نشست چهار جانبه برگزار شده در شهر العقبه اردن در سال گذشته با مشارکت عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر و عبدالله دوم پادشاه اردن و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا صورت گرفت. در این نشست محمد بن سلمان ولیعهد کنونی عربستان سعودی نیز حضور داشت.

بر اساس راه حلی که در این نشست ارائه شد، اسرائیلی‌ها به همراه ترامپ فلسطینی‌ها را در برابر دو گزینه ادامه روند سازش و پذیرش جزئیات معامله قرن جهت پایان دادن به آرمان فلسطین در سایه فقدان پشتیبانی عربی و اسلامی و گزینه تقابل نظامی برای تکمیل کردن اشغال فلسطین و از بین بردن دستاوردهای آنها مخیر کردند.

بر اساس اطلاعاتی که از این نشست درز کرده یک دولت غربی بزرگ (کانادا) اعلام کرده که آوارگان فلسطینی را در نیمه سال ۲۰۱۸ به عنوان مهاجر خواهد پذیرفت. این موضوع بخشی از معامله بزرگ قرن است. به این ترتیب باید گفت منطقه در آستانه جنگ بزرگ آینده برای انجام معامله آمریکایی قرار دارد و این همان گزینه ای است که  رژیم صهیونیستی انتخاب کرده و برای تکمیل کردن روند پاکسازی نژادی در فلسطین اشغالی از فلسطینی‌های باقی‌مانده در آن دنبال می‌کند.

ترامپ در این رابطه تصمیم به وارد کردن یک شوک گرفت و قداست قدس در میان عربها و مسلمانان را به صورت ناگهانی زیر سوال برد. این موضوع بیشتر شبیه اعلام جنگ ضد امت عربی و اسلامی در رابطه با تاریخ و فرهنگ و مقدسات آنها بود. غیر از فلسطینی‌ها و آرمان فلسطین، بزرگترین بازنده طرح ترامپ را می‌توان اردن و لبنان دانست.

حاکمیت هاشمی در اردن بخش عمده ای از اعتبار و مشروعیت خود را در نتیجه قیمومیت به رسمیت شناخته شده خود در رابطه با اماکن مقدس اسلامی در قدس شریف از جمله مسجد الاقصی به دست آورده است. اما اعلامیه ترامپ این برگه را از دست اردن هاشمی خارج کرد و آنها را در شرایط بی‌ثبات داخلی و خطر فقدان مشروعیت در برابر عشایر اردنی قرار داد. لبنان نیز از اسکان آوارگان فلسطینی در اراضی خود می ترسد که می‌توانند ثبات مردم‌شناختی و موازنه های سیاسی فرقه ای در این کشور را به هم بریزد. این در حالی است که لبنان در حال حاضر نیز از وجود بحران‌هایی در این زمینه رنج می‌برند.

به این ترتیب اگر تصمیم تهران مبتنی بر این باشد که آوارگان فلسطینی در مناطق حضور خود اسکان داده شوند، این موضوع خطری بزرگ برای لبنان و اردن خواهد بود و می‌تواند باعث انفجار اوضاع در این دو کشور شود.

در این عرصه سیاه و تاریک تنها یک چیز باقی می‌ماند و آن تکیه بر جوانان مقاومت است که هرگز از جانفشانی و خون خود برای ایستادگی در برابر دشمنان خدا و دین و کشور فروگذار نمی‌کنند. اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در سخنرانی طولانی خود در نوار غزه در این رابطه می گوید: ملت ما یکپارچه است و تجزیه را نمی پذیرد. ملت ما صاحب آرمان عادلانه و مقدس است. ملت ما صاحب حق ثابت در فلسطین است و نمی‌تواند از اراضی خود چشم‌پوشی کند.

وی می افزاید ما هرگز اجازه اجرای پروژه های مختلف برای ضربه زدن به حقوق ثابت فلسطینی‌ها را نمی‌دهیم و ملت فلسطین هیچ اختیاری را به طرف‌های فلسطینی عربی یا هر فرد دیگری برای چشم پوشی و عقب‌نشینی از حقوق و دستاوردهای فلسطینی‌ها نمی دهند. ما در برابر هر نوع معامله مشکوک که حق تاریخی ما در فلسطین را نادیده بگیرد، ایستادگی می‌کنیم و آن را معامله ای شکست خورده می دانیم که ملت فلسطین هرگز به آن پایبند نخواهند بود.

هنیه تاکید کرد که فلسطینیان معتقدند که تصمیم دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا به این شهر اقدامی خطرناک است، اما مرحله دوم از این طرح خطرناک‌تر است که همان تلاش برای تحمیل معامله قرن به فلسطینی‌ها است.

خالد مشعل رئیس سابق دفتر سیاسی حماس نیز در این رابطه می گویند: من مبالغه نمی‌کنم اگر بگویم که اگر معاهده بالفور اولین قدم برای تاسیس اسرائیل باشد، شاید وعده ترامپ باعث شود ما آن را اولین قدم برای پایان دادن به اسرائیل بدانیم. وی افزود که معامله قرن روند عادی سازی روابط عربی با اشغالگران اسرائیلی را مشروعیت بخشیده و در این رابطه اتهامات بزرگی متوجه دولت‌ها و پایتخت‌های بزرگ عربی کرده است و آنها باید مواضع صریح خود را در مورد برنامه های آمریکا و مطالبه ترامپ در رابطه با عقب نشینی از قدس با اتخاذ تصمیم های سیاسی و اقتصادی و دیپلماتیک اعلام کنند.

مشعل تاکید کرد که دولتی که ما به دنبال آن هستیم، دولتی است که بتواند حق کامل خود را بدون نقص در اراضی کشور به دست آورد و برای بازگشت اهالی خود که به اجبار از فلسطین اخراج شده‌اند، تلاش کنند. برای رسیدن به این هدف حاکمیت فلسطین باید اقدام به اتحاد میان فلسطینیان و تحقق آشتی ملی و پیشبرد روند مقابله با توطئه‌های صهیونیستی – آمریکایی تحت عنوان معامله قرن کرده و هر نوع عقب‌نشینی از هر یک از حقوق ملت فلسطین را رد کند و فشارهایی که هر یک از دولت ها به مدیریت سیاسی فلسطین وارد می‌کنند تا بتوانند این معامله را به اجرا بگذارند، را رسوا نمایند.

مقامات فلسطینی همچنین باید هر نوع همکاری امنیتی با رژیم صهیونیستی را رها کرده و اجازه بدهند انتفاضه و مقاومت در کرانه باختری بدون تغییر و پیگرد قانونی ادامه پیدا کند تا بتواند نقش مقدس خود در ایستادگی در برابر اشغالگران را ایفا کنند، چرا که مذاکره با اشغالگران شکست خود را ثابت کرده و چاره ای جز انتخاب و حمایت از مقاومت وجود ندارد. اشغالگران و حامیان آنها باید بدانند که هیچ معامله مشکوکی به اجرا گذاشته نخواهد شد، قدس در تمامی اراضی خود پایتخت دولت فلسطین است و ملت فلسطین پایتختی شهر ابو دیس بر اساس توطئه معامله قرن را نخواهند پذیرفت.