درد مردم و قفل میدان انقلاب در سایه مدیریت غار گونه!

چاپ

به گزارش رامسرنوین، به قلم جلیل پورمنصوری فعال اجتماعی شهرستان رامسر در خصوص یک معضل و حقوق شهروندی:

تکریم ارباب رجوع ، اقدام و عمل ، مشتری مداری و اینها شعارهای هست که به اشکال مختلف قصد فرهنگ سازی در جامعه را دارند تا شاید در ورای این فرهنگ سازی آن را به یک باور و رفتاردر لایه های مختلف اجتماعی در جامعه و مدیریت های اداری و سازمانی تسری دهند.

فرهنگ سازی نیازمند آموزش و اجرایی کردن آن ازطرف مدیران ، کادرهای اداری و اجرایی ستاد تا صف هست یعنی از آن مدیر ستادی پایتخت نشین ومرکز استانی تا آن مدیر شهر و روستا که درصف خدمت رسانی به شهروندانش هست، می باشد .

چند مدتی هست دو مورد از شیوه ی مدیریت مدیران شهرستان رامسر بدجوری ذهنم را درگیر کرده است. یکی مدیریت بانک ملی مرکز هست و آن دیگری مدیریت هتل پارسیان رامسر.

حکایت این مدیران حکایت مردی است که در انتهای غار نشسته هست و از آنجا بیرون را نگاه می کند و دنیا را از همان دریچه می بیند! چیزی که این غارنشین باید بداند برای داشتن چیزهای بیشتر و گرفتن تصمیمات به ظاهر سخت و آینده ساز درنهایت ضروری است تا به دهانه غار نزدیک شود،دیدش نسبت به پیرامونش گسترده دهد و از ترس از اینکه چه اتفاقی از این فضای جدید براو عارض می شود و چه تصمیمی باید بگیرد آنی پس نکشد و دوباره به انتهای غار نرود تا از آنجا دنیایی که بدان عادت داشت از همان روزنه ببیند.

تغییر مدیریت ها به منزله نزدیک شدن به دهانه غار و شاید بیرون آمدن از غارمنجر شود.

برای انجام پرداخت قسط وام بانکی گذر به بانک ملی مرکزی افتاد که با درب پارکینگ آن بسته اما با فرش قرمز و چند گل و گلدان مزین شده بود. اول گمان می شد هفته بسیج هست و مدیریت بانک سلیقه ای به خرج داده است چرا که در روبروی درب ورودی،یک سنگر نمادین به همراه پرچم ایران این تصور را تداعی می کرد.

به ناچار برای پارک خودرو ،کوچه کشاورزی مناسب دیده شد که آنجا هم یک وانت جرثقیل ترافیک شهر درحال حمل ماشین به پارکین بود .خلاصه ماشین نزدیک اداره منابع طبیعی رامسر جا خوش کرد کردم . در زمان ادای دین! یا همان پرداخت قسط در حق بانک دولتی با یکی از کارکنان بانک، باب گفتگو بر سر موضوع بسته بودن درب پارکینگ باز شد و توضیح داد که مدیریت بانک درب پارکینگ را بست برای اینکه بعضی از شهروندان ماشین هایشان را اینجا پارک می کنند و می روند بیمارستان یا پلیس راهور یا نیروی انتظامی و ….این کارمند محترم بانک د ر پایان با این سوال ضمنی مگر بانک ها ی دیگر در سطح شهر پارکینگ دارند؟ موضوع را به مدیریت شهری و ساخت وسازهای شهری و پارکینگ ها حواله داد.!!؟؟

البته شاید پر بیراه هم نمی گفت! مدیربانک، مدیر جیب مردم هست نه مدیر ماشین و پارک مردم! آن مدیر هتل پارسیان که آب چشمه آبگرم را که انفال عمومی هست داخل خزینه می کند و هم پول آبگرم را می گیرد و پارکینگ را ،مگر مسئو ل فرهنگ سازی و زیباشناسی و زیبابینی شهروندان و مشتریان هتل هست؟! این موضوع یک نگاه روانشناسانه هست نه یک موضوع مدیریتی غیرعلمی !

پارکینگ هتل پارسیان با دیوار بلوکی زمخت در بهترین نقطه شهررامسر که نماد شهر رامسر هست و رامسر با آن نماد جهانی شده است،وقتی ماشین را در آنجا پارک می کنی انگار وارد یک بازداشتگاه عمومی شدی فقط سقفش تا آسمان ها کشیده شده است.

آیا مدیریت هتل یک بار در نقش مسافری که در انتظار خانواده نشسته قرار گرفته تا ببیند چقدر این دیوار، بد سلیقگی مدیریت یک هتل با برند جهانی برای شهر رامسر و شمال ایران را فریاد می زند.

چه خوب است مدیریت بانک ازکوته نگری و خساست نگاه به شهروندان احتمالی که ماشین شان برای رفتن به سایر ادارات حول و حوش بانک پارک می کنند دست بردارد و بداندکه همان فرد به یقین مشتری بانک خودش هست که بانک را متعلق به خود می داند و یا آن مدیر هتل با برداشتن دیوار و نصب چند دوربین ، فضای آرام بخش را به مسافران آبگرم که پولش از انفال عمومی نصیبش می شود هدیه کند و در حق شهروندان و مشتریانش کمتر جفا کنند و بدانند هر چه به جامعه نزدیک تر شوند و نگاه خود را گسترده کنند ، بازگشت سرمایه اجتماعی آنان منجر به سرمایه مادی در حوزه مدیریتی خودشان و متعاقب آن فرهنگ عمومی را به سمت رعایت حقوق شهروندی و زیبا بینی و جلوگیری از خشم اجتماعی و مدارا طلبی شهروندان و مسافران خسته مهیا و سوق می دهد.