بصیریت با تفکر در فرهنگ عاشورا

چاپ

نیمه پر/ کلام رهبر معظم (دامه برکاته) اتمام سخن پیرامون رسالت هرکسی است که مفتخر به حضور در مجلس درس عاشوراست و مسلما رسالتی که بر دوش آنان که داعیه بیشتر دارند، سنگین تر است. آنجا که می فرمایند:« عاشورا یک حادثه نیست, یک فرهنگ است».

چرا فرهنگ؟ اینجاست که تفکر و سوالات ذهن کنجکاو، هر فردی را به سمت بازشناسی ریشه ها و بازسازی اندیشه های دورنی پیرامون عاشورای بزرگ می برد.

فرهنگ آن چیزیست که مردم با آن زندگی می کنند. آیا ما با «حادثه » عاشورا زندگی می کنیم یا با « فرهنگ» عاشورا؟

حلقه مفقوده عاشورا در بصیریتیست که از راه تفکر در فلسفه و چرایی عاشورا و نمایان نمودن زیبایی های آن حاصل می شود.

دیدگاهی پیرامون آینده نگری و حرکت به سمت یک هدف واحد. نگاه عاشقانه زینب (س) در کجای تاریخ تکرار شده است؟ از خود گذشتگی ابوالفضل (ع) در کجای تاریخ تکرار شده است؟ و حال چقدر از عاشقانه های عاشورا را می دانیم؟ چقدر با عاشقانه هایمان زندگی می کنیم؟ اصلا چقدر جسارت عاشقانه های عاشورایی داریم؟ مگر نه اینکه  حق در مسلخ نادانی مردم  همچنان روشن ماند؟ مگر نه اینکه امام با تمام دنیا و دین به کربلا آمد و دنیایش را فدای دین کرد و حالا می بینیم که از آنان که دین را پایدار نگه داشتند چه نام نیکی در تاریخ مانده است؟  و در این میان چقدر محرم ما شبیه هدفی است که کربلا را سرزمین تاریخی عظیم با فرهنگی همیشگی کرد؟

تصویر های کوی و برزن، ماکت ها، نمایش، متن تعزیه و مداحی و… هزاران مورد دیگر که در زمان محرم هر سال اتفاق می افتد، چقدر سهم ما از دستهای امام حسین(ع) است؟

به نظر می رسد برای ساخت فرهنگ از آنچه رسالت  امام حسین (ع) می باشد، می توان زیبایی های عاشورا در سیر الی الله را با توجه به دایره شناخت و دانش مخاطبان ارائه نمود. با توجه به دنیای تخصصی روز، سرفصلهای علمای پیشکسوت می تواند در بین افراد علاقمند و تحصیل کرده حوزه و دانشگاه در دسترس عموم و خواص قرار گیرد. یکی به عشق یکی به منطق می تواند  درس فرهنگ عاشورا را بیاموزد.

عاشورا فرصتی است برای تدوین یک زندگی بر اساس معیارهای اسلامی. خوانش شبهات و داعوی اهل نظر و بسیاری از خرافه های ایجاد شده در گذر زمان تنها با شناخت ولایی و بصیرت عاشورایی از طریق پرسشگری و تفکر از زمان کودکی می تواند به درست ترین نتایج منتج شود.

گاهی  ارادتهای بی شناخت بیشتر از  بی تفاوتی به این فرهنگ عظیم، مساله ساز می باشد نشان دادن زاویه منحرفی از عاشورا تحت لوای حوادث رزمی، جنگ آوری و برخوردهای فیزیکی، کاستن از ارزش اعتقادی و فلسفه ذهن حماسه سازان فکری عاشورا در سطح قهرمانان و پهلوانان است. در صورتی که در فرمایشات رهبری نیز تعبیر نهضت و فرهنگ عاشورا بیش از هر واژه و اصطلاحی دیده می شود.

در بسیاری از متن های تعزیه و اشعار مداحی قدیمی تر با تصاویری از ارتباط فکری افراد یا تناقض دیدگاه و تزاحم نگرش روبه رویم و از برخورد فیزیکی و تصور عینی افراد از زور و بازو خبری نیست. کربلا سرزمین جنگ فکرها ست نه زور و بازو.

 چه بهتر که برای ساخت فرهنگی از آنچه امام حسین (ع) بود، داشته هایمان را خرج تفکر و دانش کنیم. ماکت های تاثیر گذار بعد از محرم در گوشه انبار ها خاک می خورند ولی فکرهای تاثیر گذار بعد از محرم در ذهن به تحول و انقلاب روحی ختم می شود.

فاطمه نعمتی سارخانلو/